جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

فراکسیون مستقلین در حال برنامه‌ریزی برای تصاحب کرسی نایب رییسی و دبیری در هیات رییسه است

کرونا ؛تجربه ثابت کرده که یک‌دست شدنشان بیش از هر کس به ضرر خودشان است و اختلافاتشان را بیش از پیش نمایان می‌کند. چه در مجلس هشتم که مشاور این روزهای رهبری را کنار گذاشتند و به فردی تکیه کردند که حالا از دایره خودی‌ها خارجش می‌دانند، چه در مجلس نهم که اختلافاتشان آنقدر عمیق

اختصاصی کرونا

کد خبر : 58080
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۳:۵۶

کرونا :

فراکسیون مستقلین در حال برنامه‌ریزی برای تصاحب کرسی نایب رییسی و دبیری در هیات رییسه است
کرونا ؛تجربه ثابت کرده که یک‌دست شدنشان بیش از هر کس به ضرر خودشان است و اختلافاتشان را بیش از پیش نمایان می‌کند. چه در مجلس هشتم که مشاور این روزهای رهبری را کنار گذاشتند و به فردی تکیه کردند که حالا از دایره خودی‌ها خارجش می‌دانند، چه در مجلس نهم که اختلافاتشان آنقدر عمیق بود که دولت برآمده از رای اصلاح‌طلبان دست بالاتر را در اختیار گرفت. حالا هم تجربه گذشته را دوباره تکرار می‌کنند. روزهای نخست حضورشان در ساختمان هرمی‌ شکل میدان بهارستان ادعای وفاق داشتند و یکرنگی برای تغییر شرایط. گفته‌هایشان شبیه به معجزه بود اما بر آن اصرار می‌کردند تا اینکه بر کرسی‌های سبز پارلمان تکیه زدند. اختلاف‌ها از همان روز نخست عیان شد ولی سودای ریاست، قدرت آینده‌نگری‌شان را تحت‌الشاع قرار داد و شد آنچه نباید می‌شد. صندلی‌ها و مناصب پارلمان یکی پس از دیگری میان این گروه و آن خرده‌جریان اصولگرا تقسیم شد تا شاید وفاق حداقلی حفظ شود و یک‌دستی اثبات اما نشد که نشد. رییس، چاره‌کار را در ریاست فراکسیون اکثریت مجلس یافت. اساسنامه اصلاح شد و رقبا حذف. رییس مجلس، رییس فراکسیون اکثریت شد تا دیگر شاهد سازمان‌دهی گروهی علیه خود نباشد اما دیری نگذشت که کنش و واکنش‌های خود و یارانش یک به یک تازه‌واردها به پارلمان را فراری داد و این شد فرصتی برای سرد و گرم چشیده‌های مجلس. عده و عده‌شان قلیل بود ولی «ز غوره حلوا» ساختند. سکوت و صبر استراتژیک‌شان حالا با تکیه بر نام «مستقلین» آینده روشنی را برای آنان و فراکسیون‌شان رقم زده است.اسامی مجلس یازدهمی‌ها که اعلام شد، خبری از اختلاف دیدگاه و حضور نمایندگان جریان‌های سیاسی مختلف ایران در پارلمان نبود. رد صلاحیت حداکثری و مشارکت حداقلی اکثر قریب به اتفاق کرسی‌های بهارستان را به اصولگرایان واگذار کرده بود ولی در این میان بودند اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایانی که از رویارویی در مجلس دهم تحفه خوشایندی نصیبشان نشده بود پس راه همکاری در پیش گرفتند. حدود ۱۵ اصلاح‌طلب و ۳۰ مستقل مجلس یازدهم گرد هم آمدند و نه به‌ طور رسمی بلکه در خفا و به دور از جار و جنجال‌های رسمی فراکسیونی همنام فراکسیون یاران علی لاریجانی در مجلس دهم تشکیل دادند: «مستقلین ولایی». این فراکسیون هشتم خرداد ماه اعلام موجودیت کرد ولی واگذاری ریاستش به چهره‌ای نه چندان مطرح سبب شد تا از سوی رسانه‌ها و افکار عمومی چندان مورد توجه قرار نگیرد. محمد باقری‌بناب، ریاست این فراکسیون را عهده‌دار است ولی امور رسانه‌ای این فراکسیون تمام و کمال به غلامرضا نوری‌قزلجه واگذار شده که ارتباطات حسنه‌اش با علی لاریجانی اظهرمن الشمس است اما این فراکسیون هم همچون هم نامش در مجلس دهم، همه کاره‌اش پشت پرده ایستاده است. علی لاریجانی عملا رییس معنوی فراکسیون مستقلین مجلس دهم بود و واو به واو مطالباتش در این فراکسیون پیگیری می‌شد؛ حال آنکه ریاست این فراکسیون برعهده کاظم جلالی بود. مسعود پزشکیان هم این روزها چنین وضعی در فراکسیون مستقلین دوره یازدهم دارد. او اصلاح‌طلب‌ترینِ اصلاح‌طلبان مجلس است و آشنا به قواعد بازی پارلمان. به خوبی می‌داند که اگر نامش راس این فراکسیون قرار بگیرد دیگر نمی‌توان مجلس یازدهم را مجلسی با یک فراکسیون سیاسی خواند؛ حال آنکه همین مساله بهترین فرصت برای فراکسیون مستقلین است تا بتواند عده و عده خود را افزایش دهد و رفته‌رفته جایگاه خود را در معادلات پارلمان یازدهم مستحکم‌تر کند. استحکامی که بی‌شک می‌تواند با خروج قالیباف از مجلس یازدهم به هوای کرسی پاستور ۱۴۰۰ دوچندان شود اما در صورت تداوم حضور او در بهارستان نیز تغییر خاصی در برنامه‌های آنان ایجاد نخواهد شد. پیگیری‌های خبرنگار روزنامه «اعتماد» حاکی از برنامه‌های مفصل و دقیق مستقلین ولایی برای اجلاسیه دوم پارلمان یازدهم است؛ هر چند تا آن زمان ترجیح‌شان پیگیری اقدامات در سکوت است.
 ۴۵ رسمی، ۵۵ غیررسمی!
بنیان‌گذاران فراکسیون مستقلین در بهترین حالت ۱۵ اصلاح‌طلب و ۳۰ مستقل حاضر در مجلس یازدهم بودند اما پارلمان به خوبی ثابت کرده این ۴۵ رای بدون ائتلاف با فراکسیون‌های بزرگ‌تر هرگز کاری از پیش نخواهند برد ولی مشکل اینجاست که در مجلس یازدهم تنها فراکسیون باقی مانده فراکسیون اکثریتی است که نه عملکرد فراکسیونی دارند و نه فعالیت خاصی به ‌طوری که آخرین نشست برگزار شده توسط آنان به حدود ۲ ماه پیش برمی‌گردد. از این ‌رو تنها راه باقی مانده برای مستقلین ولایی جذب نمایندگان بریده است اما نه به شکل رسمی. غلامرضا نوری‌قزلجه، سخنگوی فراکسیون مستقلین در جریان گفت‌وگوی خود با «اعتماد» این مساله را به‌ طور ضمنی تایید کرد و گفت:«اکثر اعضای فراکسیون رسمی نیست به این معنا که فرم ثبت‌نامی پر شده و در پرونده فراکسیون قرار گرفته باشد اما همکاری‌ها رو به افزایش است. مایل هم نیستیم تعداد دقیق اعضای فراکسیون را اعلام کنیم ولی هنگام تصمیم‌گیری‌ها، همراهی خوبی با ما صورت می‌گیرد که افزایش هم پیدا می‌کند.» به رغم خودداری یکی از اثرگذارترین چهره‌های فراکسیون مستقلین از اعلام اسامی حدودی اعضای این فراکسیون، پیگیری‌های خبرنگار روزنامه «اعتماد» حاکی از آن است که تعداد اعضای فراکسیون مستقلین ولایی مجلس یازدهم به یکصد تن رسیده که ۵۵ نفر از آنان را می‌توان نمایندگانی دانست که از سبک و سیاق اقدامات اصولگرایان و فراکسیون مستقلین زده شده و در حال همراهی با مستقلین ولایی هستند.
 فراکسیون «حرفه‌ای‌ها»
اگرچه عمده اعضای فراکسیون مستقلین را چهره‌هایی که رسما عضو این فراکسیون نیستند، تشکیل می‌دهند ولی مستقلین ولایی تنها فراکسیون مجلس یازدهم است که عملکردی فراکسیونی دارد و تلاش کرده نظم لازم را حفظ کند. نوری‌قزلجه، سخنگوی این فراکسیون، گفته است:«پایه فراکسیون را چهره‌های اصلاح‌طلب و مستقل تشکیل دادند ولی امروز مرزبندی‌ها به‌ طور کلی شکسته است.» او درباره چند و چون برگزاری جلسات این فراکسیون نیز گفت:«جلسات فراکسیون مستقلین صبح یکشنبه قبل از برگزاری صحن علنی برگزار می‌شود و کمتر پیش آمده که جلسات تعطیل شود. مسائل روز سیاست ایران و نوع مواجهه با طرح‌ها و لوایح در دستورکار مجلس از جمله دستورکارهای فراکسیون است. شورای مرکزی هم جلسات جداگانه‌ای برگزار می‌کند. تلاش ما آن است که تجربه عملکرد فراکسیونی در مجلس دهم را تکرار کنیم و حرفه‌ای پیش برویم چراکه برخلاف فراکسیون اکثریت، اکثریت اعضای فراکسیون مستقلین را چهره‌هایی تشکیل می‌دهند که نه تنها کار تشکیلاتی را به خوبی آموخته‌اند بلکه سابقه حضور در مجلس را نیز دارا هستند.» این نماینده مجلس نامی از اعضای این فراکسیون به میان نمی‌آورد ولی پیگیری‌های حاکی از همراهی بیش از نیمی از آذری‌زبانان مجلس یازدهم با فراکسیون مستقلین است. چهره‌هایی چون فریدون حسنوند نیز از قرار معلوم همراه و هماهنگ با این فراکسیون به شمار می‌روند. یکی از جالب‌ترین اسامی، فریدون عباسی است. او که هرگز حاضر به همراهی با فراکسیون اکثریت نشده با فراکسیون مستقلین نیز تمام و کمال همراه نیست ولی برخی شنیده‌ها حاکی از برخی هماهنگی‌ها میان آنان بر سر موضوعاتی چون طرح شفافیت آرای نمایندگان است. شهریار حیدری، سمیه محمودی، سمیه رفیعی، الهام آزاد، حسین نوش‌آبادی و منادی سپیدان نیز از دیگر چهره‌هایی به شمار می‌روند که نام‌شان این روزها بیشتر کنار مستقلینی‌ها شنیده می‌شود. چهره‌هایی که هر کدام وزن و اعتبار خاص خود را در پارلمان دارند و همین مساله می‌تواند به سود مستقلین تمام شود.
چراغ خاموش تا خرداد ۱۴۰۰

وعده‌های خوش مخابرات به مردم باشت از دکل 48 متری تا اینترنت پرسرعت در روستاها
دنبال کنید

   فراکسیون مستقلین در حال برنامه‌ریزی برای تصاحب کرسی نایب رییسی و دبیری در هیات رییسه است 4

برخورداری از حدود یکصد همراه و همفکر و برگزاری جلسات منظم می‌تواند هر فراکسیونی را در مجلس شهره عام و خاص کند ولی مستقلین جز در مواقعی خاص نظیر رد کلیات طرح شفافیت آرای نمایندگان چندان فعال نبوده‌اند. نوری‌قزلجه این سکوت استراتژیک را «پرهیز از حاشیه‌سازی» دانسته و می‌گوید:«موضوع طرح شفافیت و جلوگیری از برخورد انتخاباتی با آن یکی از اقدامات ما در فراکسیون بود که هماهنگی تمام عیاری هم بر سر آن ایجاد شد. مطالبه ما پرداختن مجلس به موضوعات حیاتی چون معیشت و پرهیز از حاشیه‌سازی است. ما قصد داریم خردورزی و ایجاد هماهنگی میان نهادهای حاکمیتی را دنبال کنیم. با فعال‌سازی اهرم‌های دیپلماسی در مسیر بهبود شاخص‌ها حرکت کنیم. مشی ما نیز بر مبنای استقلال بنا شده و با برخی اقدامات به اصطلاح مردم‌پسندی که برخی در مجلس پیگیری می‌کنند هم فاصله دارد. ما خواستار تامین منافع حقیقی مردم هستیم نه منافع شعاری.» این عضو فراکسیون مستقلین البته تاکید دارد که این فراکسیون فعلا وارد مباحث انتخاباتی نشده اما برخی شنیده‌ها حاکی از برنامه‌ریزی قابل توجه اعضای این فراکسیون به ویژه پزشکیان برای خرداد ماه است.
هدف نخست؛ هیات رییسه
دومین اجلاسیه یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی پیش از سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در هفتم خرداد ماه سال آینده برگزار خواهد شد و قالیباف در صورت بقا در پارلمان، کار سختی برای تصاحب دوباره کرسی ریاست در پیش خواهد داشت به ویژه آنکه امیرحسین قاضی‌زاده‌هاشمی، نایب رییس اول مجلس این روزها چندان امیدی به پاستور ۱۴۰۰ ندارد و در عوض بی‌میل به تکیه بر کرسی ریاست پارلمان نیست. در این میان هم فراکسیون مستقلین و هم مسعود پزشکیان به خوبی می‌دانند که شانسی برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس نخواهند داشت ولی در عوض تکیه بر کرسی نایب رییسی چندان دور از دسترس نیست. علی نیکزاد در اجلاسیه اول و در اوج همراهی اصولگرایان با ۱۹۶ رای نایب رییس دوم مجلس شد ولی حالا تشدید دلخوری‌ها از یک سو و عملکرد مستقلین از سوی دیگر ضربه جدی به سبد رای او وارد کرده و بعید نیست پزشکیان در صورت عدم کاندیداتوری برای انتخابات ریاست‌جمهوری، شانس خود را برای نایب رییسی آزمایش کند. افزون بر نایب رییسی، نوری‌قزلجه و برخی دیگر از اعضای این فراکسیون نیز نیم‌نگاهی به کرسی‌های دبیری مجلس دارند. کرسی‌هایی که علیرضا سلیمی با ۱۲۹، محسن پیرهادی با ۱۲۸ رای، کریمی فیروزجایی با ۱۲۷ رای و دهنوی با ۱۱۹ رای بر آن تکیه کرده‌اند و برای فراکسیونی یکصد نفر هدفی قابل دسترسی به شمار می‌رود. نوری‌قزلجه نیز برنامه‌ریزی مستقلین برای این کرسی‌ها را نه تنها رد نکرد بلکه با بیان اینکه «شاید در آینده در هیات رییسه هم نیرو داشته باشیم» به نوعی آن را تایید کرد.
هدف دوم؛ پاستور
هدف دوم و بزرگ‌تر فراکسیون مستقلین مجلس به ‌طور قطع پاستور ۱۴۰۰ خواهد بود. علی لاریجانی نزدیک‌ترین گزینه به چهره‌های سرشناس این فراکسیون به شمار می‌رود ولی او تنها گزینه نیست. نوری‌قزلجه در جریان گفت‌وگوی خود از چهره‌هایی چون علی مطهری، سیدحسن خمینی، محمدجواد ظریف و حتی مسعود پزشکیان نام برد ولی تاکید کرد که با توجه به عدم شکل‌گیری فضای انتخابات، آن ‌هم به ‌طور تام و تمام در کشور این فراکسیون هنوز موضع قطعی اتخاذ نکرده ولی پس از بررسی بودجه و در فروردین‌ ماه این فراکسیون نیز وارد مقوله انتخابات خواهد شد. در همین اثنا یکی دیگر از اعضای این فراکسیون، گفت که کمیته انتخابات فراکسیون مستقلین شکل گرفته ولی هنوز اعلام حضور نکرده است. همه این موارد کنار هم خبر از تغییر آهسته اما پیوسته معادلات پارلمانی می‌دهد که حالا چندان هم از حمایت اصولگرایان و نهادهای انتصابی جمهوری اسلامی برخوردار نیست؛ پارلمانی که مدعی شفافیت بود ولی معادلاتش بیش از هر پارلمانی به تفاهم‌های پشت پرده وابسته است.
 یک سوء تفاهم سیاسی
«مستقل» بودن در فرهنگ سیاسی که «تحزب» و حتی گرایش به جناح‌های سیاسی را ناپسند و بعضا اگر نگوییم در مقام «فحش سیاسی»، دست‌کم به‌مثابه امری نامطلوب در سیاست‌ورزی و کنشگری روی زمین سیاست قلمداد می‌کند، می‌تواند در حکم برگ برنده عمل کند. احتمالا بارها و بارها از تریبون‌های رسمی، به‌خصوص تریبون صداوسیما شنیده و دیده‌ایم که از زبان این کارشناس و آن شهروند، علیه جناح‌های سیاسی بحث و صحبت شود. اینکه مسوولان به‌جای پیشبرد اهداف حزبی، به‌فکر ملت باشند. تو گویی احزاب تشکیل شده‌اند که علیه ملت فعالیت کنند!
می‌گویند «حزب، خانه قدرت است.» احزاب هم البته تشکیل می‌شوند که قدرت را تصاحب کنند. اما این تصاحبِ قدرت به‌خودی خود امری مذموم و ناپسند نیست؛ چراکه به هر حال هرجا قدرتی هست، صاحب‌قدرتی هم هست. به بیان دیگر چه فلان حزب با فعالیت و کنشگری حزبی دست به تصاحب قدرت بزند، چه برخلاف آن‌چه فلسفه وجودی‌اش ایجاب می‌کند، گوشه‌ای نظاره‌گر بازی قدرت و سیاست باشد، آن‌چه اجتناب‌ناپذیر است و انکارناشدنی، این است که قدرت خواه‌ناخواه قبضه می‌شود و افسارش به‌چنگ قدرقدرتی می‌افتد تا با رام کردنش، جامعه و مملکت را آرام کند. این حقیقت سیاسی اما به‌دلایلی که کمتر مورد آسیب‌شناسی و واکاوی قرار گرفته، معمولا نادیده گرفته شده و بالعکس، طوری با موضوع مواجه می‌شویم که تو گویی اگر عنصری حزبی پس از پیروزی در یک انتخابات، راهبردهای توسعه‌ای حزبش را در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدنی دنبال کند، مرتکب خطایی نابخشودنی شده و حتی دستش به خیانت علیه ملت آلوده است. حال آنکه از آن‌سو بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی معتقدند فقدان راهبردهای حزبی و عدم وابستگی سیاسیون و به‌خصوص منتخبان ملت به احزاب عملا به‌معنای آن است که هر یک از این عناصر سیاسی، برفرض به عنوان یک نماینده منتخب ملت در مجلس باید به‌تنهایی همه امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدنی را تمشیت و ضبط و ربط کند؛ اما اگر به‌پشتوانه حزبی سیاسی وارد عرصه فعالیت سیاسی در قامت نماینده مجلس شود، می‌تواند هر زمان که نیاز بود، از توان کارشناسی و تخصصی حزب متبوع خود در این و آن حوزه بهره‌برداری کند و فراتر از آن، اگر تحزب به‌معنای واقعی کلمه در جریان باشد و احزاب آن‌طور که از یک حزب سیاسی انتظار می‌رود، فعال باشند، طبیعتا اتاق‌های فکر تخصصی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدنی در آن حزب فعالند و خروجی مطالعات و بررسی‌های‌شان در قالب برنامه‌های مدون و ساختارمند کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت در اختیار اعضایی خواهد بود که به‌نمایندگی از آن حزب فی‌المثل راهی پارلمان شده‌اند. در آن صورت است که اتفاقا منافع این رابطه دوسویه میان سیاستمدار و حزب مستقیم به حساب ملت واریز شده و این شهروندان هستند که از قبلِ این فعالیت نظامند و معقول حزبی منتفع می‌شوند. 

 فراکسیون مستقلین در حال برنامه‌ریزی برای تصاحب کرسی نایب رییسی و دبیری در هیات رییسه است 5

این دیدگاه اما عملا در فرهنگ سیاسی ایرانی خریدار ندارد و در حالی که هم اصلاح‌طلبانِ معتقد به «توسعه سیاسی» طی دو، سه دهه گذشته سعی کرده‌اند با نوعی فرهنگ حزبی وارد کار سیاست شوند و هم حتی اصولگرایان و محافظه‌کارانی که دست‌کم در گذشته کمتر از تحزب می‌گفتند و هنوز هم بیش از رقیب سیاسی‌شان در تریبون‌های رسمی همچون صداوسیما در مذمت تحزب و حزبی‌گری داد سخن سر می‌دهند، حالا سال‌هاست که در قالب ده‌ها حزب و تشکل سرگرم فعالیت سیاسی شده و ازجمله در آستانه هر انتخابات با احزاب‌شان گردهم آمده و سعی می‌کنند در قالب فعالیت جبهه‌ای که به‌تعبیری می‌توان آن را فعالیت فراگیر حزبی باتوجه به مناسبات خاص سیاست ایرانی دسته‌بندی کرد، در روند انتخابات ایفای نقش  می‌کنند اما در مجموع هنوز نگاه رسمی به تحزب ، نگاهی است منفی. 
اما اساسا معنای فعالیت «مستقل» سیاسی در مناسبات سیاست ایرانی چیست و وقتی یک سیاستمدار از این می‌گوید که قائل به فعالیت «مستقل» از احزاب و جناح‌های سیاسی است، دقیقا از چه می‌گوید! آیا به‌واقع به هیچ بخشی از احزاب منتسب به بخش‌های مختلف حاکمیت وابسته نیست؟! آیا او ورای تعلقات و گرایش‌های جناحی و ورای جناحین سیاسی رسمی ایرانی دست به کنشگری سیاسی و سیاست‌ورزی می‌زند؟! آیا اساسا در فرهنگ سیاست ایرانی، امکان فعالیت مستقل از احزاب و جناح‌های سیاسی و فراتر از آن، امکان کنشگری سیاسی به‌طور مستقل از حاکمیت فراهم است یا این ادعای «استقلال» صرفا شعاری است برای جلب‌توجه افکار عمومی و برافراشتن تابلو و پرچمی متفاوت در آستانه هر انتخابات تا مگر مردمی که حالا آن‌طور که خروجی بررسی‌ها و آسیب‌شناسی‌های حوادث و اعتراضات سیاسی- معیشتی چند سال اخیر نشان می‌دهد، از هر دو جناح عبور کرده و آینده و زیست سیاسی- مدنی‌شان را ورای فعالیت احزاب و جناحین رسمی مملکت دنبال می‌کنند، به این دلیل که سیاستمداری «مستقل» از احزاب و جناحین همیشگی وارد میدان شده، به او اعتماد کنند و پشت سرش راهی کارزار انتخابات شده و پای صندوق‌های انتخاباتی بیایند.
برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها اما شاید لازم باشد که ابتدا نگاهی بیندازیم به سابقه و گذشته این مفهوم سیاسی در مناسبات و ادبیات سیاسی ایرانی دست‌کم طی دوران حکومت جمهوری اسلامی. همین‌جا لازم است به یاد داشته باشیم که اولا تحزب در ایران ‌نسبت به کشورهای همسایه و هم‌سطح به‌لحاظ ماهیت  فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه دست بالا را در اختیار دارد و واقعیتی است انکارناپذیر که تحزب ایرانی  با سابقه‌ای بیش از یکصدسال  از جمله موارد سرآمد در منطقه و فرهنگ‌های سیاسی به‌نسبت مشابه فرهنگ سیاسی ایرانی بشمار می‌رود. ثانیا همانطور که تحزب ایرانی در مقاطع و ادواری پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وضع و حالی بهتر به خود دیده و بعضی مواقع و بزنگاه‌های سیاسی نیز به محاق رفته، پیش از پیروزی انقلاب نیز این شرایط نامتوازن و ناپایدار بر تحزب ایرانی حاکم بوده و همانطور که به عنوان نمونه در مقاطعی همچون سال‌های پایانی عمر حکومت پهلوی، ساختار تک‌حزبی و فعالیت حزب رستاخیز، عملا «تحزب» را از محتوا تهی ساخته بود، در بزنگاه‌ها و مقاطعی نیز که شاید طلایی‌ترین دورانش همان دوران اوج مشروطه، پیش از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ باشد، شاهد اعتلای فعالیت احزاب بودیم؛ دورانی که احتمالا استقلال سیاسیون از این حزب و آن تشکیلات سیاسی، نه‌تنها مایه افتخارشان نبوده، بلکه ضعفی در سیاست‌ورزی حرفه‌ای آن سیاستمدار به حساب ‌می‌آمده است.
اما فارغ از فراز و فرودهای روند تحزب ایرانی – چنان‌چه اشاره شد- بحث اساسی آن است که مقصود از «مستقل» چیست. گفتیم بسیارند سیاستمدارانی که در چارچوب نظام سیاسی حاکم بر ایران، دم از استقلال سیاسی از احزاب و جناح‌های مسلط می‌زنند. سیاستمدارانی که اگرچه شاید در هیچ‌یک از احزاب رسمی و فعال در کشور عضویت نداشته باشند اما این استقلال از عضویت در احزاب، به هیچ عنوان به‌معنای استقلال تام و تمام سیاسی آنان از جناح‌های رسمی چپ و راست ومیانه نیست. نکته‌ای که البته شاید نتوان به‌طور دقیق و با عدد و رقم از آن گفت اما با نگاهی عام به فضای سیاست ایرانی باید به آن اعتراف کنیم، آن است که درمجموع اغلب چهره‌های سیاسی که مدعی استقلال سیاسی از احزاب رسمی مملکتند، در زمره اصولگرایان قرار می‌گیرند. علت چیست، قطعا نیاز به بررسی و مداقه کارشناسی دارد اما می‌توان گفت که گفتمان مطلوب اصلاح‌طلبان که عمدتا بر «توسعه سیاسی» و توجه به «آزادی‌های اساسی» ازجمله آزادی احزاب متکی است، باعث شده اغلب اصلاح‌طلبان کنار تحرکات جناحی سیاسی خود، در قالب احزاب رسمی اصلاح‌طلب نیز فعالیت کنند. هرچند هستند اصلاح‌طلبانی که عملا بیرون از احزاب رسمی دست به کنشگری سیاسی می‌زنند و جالب آنکه بعضا حاضر به پذیرش قید و قیود تحزب هم نیستند. با این همه اما چنان‌چه اشاره شدکنار معدود اصلاح طلبان بی‌اعتماد به تحزب، عمده سیاسیون فراری از تحزب را اصولگرایان تشکیل می‌دهند. همین دیروز حمید رسایی، نماینده جنجالی سال‌های نه چندان دور پایتخت و ازجمله اعضای پیشین تشکیلاتِ جبهه پایداری در اظهارنظری مطبوعاتی، ضمن اعلام کاندیداتوری برای انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس یازدهم، مدعی شد که قصد دارد در این انتخابات به‌صورت «مستقل» کاندیدا شود. او البته هم‌اکنون به‌طور رسمی عضو هیچ حزب و دسته‌ای نیست اما آن‌چه از این جالب‌تر است آن‌است که جبهه پایداری یعنی همان حزبی که رسایی زمانی در آن عضویت داشت، صراحتا در سطور مختصر مرام‌نامه خود تاکید کرده که تشکیلاتی است، «تشکل‌گریز»؛ تو گویی تشکیلات سیاسی، انگ و عار است! نکته دیگر در بحث از مفهوم فعالیت سیاسی «مستقل» اما کمی بیش از دیگر مباحث طنزآمیز است. اینکه حالا «مستقلین» نه صرفا به‌معنای چهره‌های سیاسی که در احزاب عضویت ندارند، بلکه فراتر از آن، عملا در این سال‌ها به جناحی قدرتمند در مناسبات سیاسی ایران تبدیل شده است. چنان‌که حالا در خانه احزاب، علاوه بر دو فراکسیون «اصلاح‌طلبان»  و «اصولگرایان» با فراکسیون سومی موسوم به «مستقلین و معتدلین» نیز روبرویم؛ فراکسیونی که همچون آن دو فراکسیون دیگر، عملا از ده‌ها حزب و دسته سیاسی نمایندگی می‌کند. احزابی که البته همگی مدعی‌اند حاضر به پذیرش قید و بند کار حزبی و تشکیلاتی نیستند و آنقدر همه فکر و ذکرشان ملت است و بس که حاضر نیستند تن به عضویت در این جناحین مدعی قدرت بدهند. راه‌حل‌شان اما برای تن ندادن به این انگِ سیاسی (تحزب)آن است که در قالب احزابی فعالیت ‌کنند که صفت «مستقل» را در جایگاه «نام و عنوان» بر حزب و دسته سیاسی خود گذاشته‌اند ونه بیشتر.
بحث از مستقلین سیاستِ ایرانی و اساسا مفهوم استقلال سیاسی و جناجی و حزبی در فرهنگ سیاست ایرانی، بحثی است مستوفی و پیچیده که قطعا پرداختن به آن در یک نشست و یک منزل ممکن نیست. با این همه آن‌چه تا همین‌جا می‌توان گفت به‌نحوی این است که آن‌چه در فرهنگ سیاست ایرانی «استقلال حزبی» و فعالیت «مستقلِ سیاسی» خوانده می‌شود، در قیاس با آن‌چه این تعابیر و مفاهیم داعیه‌دارش هستند، به‌قول جوان‌ترها «سوءتفاهمی» بیش نیست!

واکسیناسیون دانش آموزان ۱۵ سال به بالا در کهگیلویه و بویراحمد آغاز شد
دنبال کنید

نویسنده:

همسو با خبر روز

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

logo-samandehi