گروه زندگی: «شبیه به جسم بی جانی به تخت بیمارستان چسبیده بود. لحظه به لحظه این بیماری در تنش میخزید. صدای غم آلود همکارانش را میشنید که داشتند از او قطع امید میکردند و او فریاد میزد من هستم. دارم میجنگم به من کمک کنید.»
این چند جمله بخشهایی از روایت «جدال میان مرگ و زندگی پرستار» از کتاب «کرونا روایت» است. روایتی کوتاه از لحظات میان مرگ و زندگی یکی از مدافعان سلامت که خبرنگاری واژه واژه آن را به تصویر کشیده است و حالا در مراسم رونمایی از کتاب «کرونا روایت» قبل از آغاز مراسم، کتاب را ورق میزنم و چشم تیز میکنم تا از بین خبرنگاران، نویسنده این اثر را پیدا کنم و از او بپرسم از سرنوشت این مدافع سلامت خبردارد؟ بالاخره در جدال با مرگ او پیروز شد یا مرگ؟
رونمایی از کتاب «کرونا روایت» با حضور سخنگوی سابق وزارت بهداشت در کرونا
* همهمه در تحریریه رسانهها با یک خبر
امروز قرار است از کتاب «کرونا روایت» با حضور مسئولان سابق وزارت بهداشت رونمایی شود و از خبرنگارانی که در این دو سال سخت برای تزریق امید به جامعه و آگاهی بخشی نه فقط از قلم که از جان خودشان مایه گذاشتند، تقدیر شود. روایت به روایت این کتاب یاد آور همه آن روزهای سخت و دلهره آور ورود کرونا به کشور است و مثل نواری از جلوی چشمانم رد میشود. خبرنگاران یکی یکی به سالن رونمایی از کتاب کرونا روایت میآیند و آخرین روزهای بهمن سال ۹۸ که خبر تست مثبت کرونای دو نفر در شهر قم روی خروجی خبرگزاریها رفت، در ذهنمان تداعی می شود. انگار همین دیروز بود. همهمهای در خبرگزاری به راه افتاد و زنگ آغاز دورانی سخت و سهل، تلخ و شیرین و دورانی پر از تناقضهای زیبا در ایران به صدا درآمد.
اولین تصاویر از قرنطینه بیماران کرونایی بیمارستان بقیه الله (عج) تهران (اسفند ۱۳۹۸)
*تصاویر و مصاحبههای نجات بخش
یادتان هست؟ روزهایی که ترس و وحشت از یک ویروس ناشناخته به جان مردم افتاده بود و بعضیها جرات نمیکردند پایشان را از درخانه بیرون بگذارند؟ آن زمان این خبرنگاران بودند که کنار مسئولان وزارت بهداشت و مدافعان سلامت بیمارستانها ایستادند. به دل میدان زدند، وارد قرنطینه پر از اما و اگر بیماران کرونایی شدند تا از این معمای ویروسی سر در بیاورند و با تصاویر و مصاحبههایشان آب سردی بریزند روی آتش دلهرههای مردم.
*اولین گزارش از قرنطینه بیماران کرونایی/گزارشهایی که دل مردم را قرص کرد
گوشهای مینشینم تا مراسم آغاز شود و من همچنان غرق در روایتهای خبرنگارانم و غرق در آن روزهای سخت. یادش بخیر. بر و بچههای کرونا جزو اولین گروههایی بودند که همان هفته اول همراه با عکاس و فیلمبردار وارد قرنطینه بیماران کرونایی شدند. راستش تا عمر دارم آن روز را فراموش نمیکنم.اسفند ۱۳۹۸ صبح زود به بیمارستان بقیه الله (عج) رفتیم. همکار فیلمبردارمان روزه بود. از صبح زود مشغول گفت و گو و تهیه گزارش از بخشهای مختلف بیمارستان شدیم. چندین مصاحبه سخت را پشت سر گذاشتیم و تصویربردار هم پا به پای ما آمد.
باید آخرین تصاویر و مصاحبهها را از قرنطینه بیماران کرونایی میگرفتیم؛ قرنطینهای پر از اما و اگر. عینک و ماسک و گان و تجهیزات را برایمان آوردند. مسئول روابط عمومی بیمارستان هم تا لحظه آخر میگفت به پرستارهای قرنطینه میگم تلفنی با شما مصاحبه کنند. داخل نروید.
اما ما باید از فضای پر ابهام قرنطینه بیماران کرونایی فیلم و تصویر و مصاحبه میگرفتیم. ترس ها را پشت در قرنطینه جا گذاشتیم و وارد شدیم. با پرستاری که بازنشسته شده بود اما با میل و رغبت آمده بود به خطرناکترین بخش بیمارستان صحبت کردیم و تصویر چشمهای مهربانش را در قاب دوربین ثبت کردیم. از خندههای پرستاری که میگفت من هم داوطلبانه به این بخش آمدم فیلم گرفتیم. اذان مغرب را که گفتند هنوز در قرنطینه بودیم. همکار فیلمبردارمان آن شب از خستگی راهی بیمارستان شد. اما آن فیلمها و گزارشها در اولین روزهای ورود کرونا به کشور دل مردم را قرص کرد و مقابل سیل عظیم شایعههایی که میگفتند پرستاران بیمارستانها را رها کردند با سینه ستبر ایستاد.
حضور خبرنگاران و تصویر برداران در بیمارستان شهدای گمنام تهران؛ بیمارستان سانتر کرونا (شب قدر ۱۳۹۹)
*همین دلخوشی ما را بس…
رهبری در دیدار با پرستاران و خانواده شهدای سلامت گفته بودند: «بنده همیشه می گویم: شما روایت کنید حقایق جامعهٔ خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم] ۱۸۰ درجه خلاف واقع.»
و همین دلخوشی برای ما خبرنگاران حاضر در مراسم رونمایی از کتاب کرونا روایت کافی است وقتی سخنگوی وزارت بهداشت در ابتدای سخنانش میگوید: کتاب «کرونا روایت»؛ لبیک به فرمان رهبری است و ما به خودمان میبالیم که خبرنگاران راوی روزهای سخت بودیم و راوی واقعیتهای زیبای کشورمان در رویارویی با ویروس کرونا. «
*جنگ همزمان با سه لشگر
«کشورهای دیگر فقط درگیر کرونا بودند اما ما همزمان با کرونا با دو ویروس دیگر هم درگیر بودیم. ویروس تحریم و ویروس شایعههایی که هر روز توسط رسانههای بیگانه سر زبانها میافتاد و اگر همراهی تمام قد رسانههای داخلی و خبرنگاران نبود اوضاع به مراتب بدتر میشد.» دکتر جهانپور؛ سخنگوی سابق وزارت بهداشت در مراسم رونمایی از کتاب کرونا روایت، صحبتهایش را با این جملات ادامه میدهد و از همه خبرنگارانی که از همان روز اول همراه همیشگی مدافعان سلامت و مسئولان وزارت بهداشت بودند، تشکر میکند.
*شیرینی بی نظیر ساخت ۶ واکسن داخلی
رونمایی از کتاب کرونا روایت بهانه خوبی شده است برای تداعی خاطرات روزهای سخت و سخنگوی سابق وزارت بهداشت را یاد تلخ و شیرینهای مبارزه با کرونا میاندازد؛ «کشورهای تحریم کننده ادعا میکردند که تحریم تاثیری در کرونا و روند مبارزه با آن ندارد اما خدا میداند که ما در اوایل ورود کرونا به کشور که هنوز کیت تست کرونا در کشورمان ساخته نشده بود، با چه زحمت کیت تشخیصی کرونا را تهیه کردیم. تصور کنید یک کیت تست ساده که خان اول در مبارزه با ویروس کرونا بود، به دلیل تحریم برای ما تبدیل شده بود به یک مسئله پیچیده. هر روز یک داستان تازه، هر روز یک شایعه، ما همه این تحریمها و دوران سخت را پشت سرگذاشتیم به امید همراهی مردم و جان فشانی آنها، به این امید که مطمئن بودیم در پس هر سختی آسانی است، هر چند سخت هر چند با تلخیهای بسیار و از دست دادن هموطنانمان اما تلخی این تحریمهای ناجوانمردانه و سختیها با ساخت ۶ واکسن ایرانی به شیرینی بی بدیل و بی نظیر تبدیل شد.»
شب قدر سال ۱۳۹۹؛بیمارستان سانتر کرونا در تهران
*جنگ نرم
«لحظه تحویل سال در بیمارستان مسیح دانشوری»، «روایت متفاوتترین هیات شب قدر در بیمارستان سانترکرونا»، «کووایران تزریق امید»، «تجربیات آمارو مدیریت کرونا در ایران» …هر کدام از این گزارشها در آن روزهای سخت یک دنیا امید آوردند. یک دنیا حال خوب. اگر می گوییم یک دنیا حال خوب. اغراق نیست. رسانهها پا به پای مدافعان سلامت مبارزه کردند. مدافعان سلامت با لشگر ویروس نامرئی کرونا مبارزه میکردند و خبرنگاران و رسانههای داخلی با لشگر سایبری رسانههایی که عزمشان را جزم کرده بودند از آب گل آلودی که کرونا ساخته ماهی بگیرند. هر روز یک شایعه سر هم میکردند، هر روز یک دروغ بزرگ را در بوق و کرنا میکردند و به لطف فضای مجازی به خورد مردم از همه جا بی خبر میدادند. رسانههای مواجب بگیر در آن روزها بی رحمانه سلامت روان مردم را نشانه گرفته بودند و کار رسانههای داخلی و خبرنگاران سختتر و سختتر میشد و جنگ نرمی راه افتاده بود که نگو و نپرس. مدیرعامل کرونا هم در مراسم رونمایی از کتاب کرونا روایت به این موضوع اشاره میکند و میگوید: «مرور آنچه در دوران مبارزه با کرونا بر ما گذشت، یک دوره سواد رسانه است. رسانههای بیگانه هر روز با یک کلیدواژه سعی در بر هم زدن آرامش روانی جامعه میکردند و این خبرنگاران بودند که روند اطلاع رسانی را با قوت ادامه دادند.»
*ما راویان دو سال سخت بودیم
وقتی رسانههای اروپایی از رها کردن سالمندان توسط پرستاران مراکز نگهداری در اسپانیا از ترس کرونا میگفتند، دوربین خبرنگاران ما در قرنطینه آسایشگاه سالمندان کهریزک میچرخید و قلم خبرنگاران از پرستاری عاشقانه از سالمندان مبتلا به کرونا گفت. وقتی خبر میرسید که محموله ماسکها در آمریکا دزدیده شده خبرنگاران از کارگاههای مردمی تولید ماسک گزارش میگرفتند. با گریههای فرزندان شهیدان مدافع سلامت اشک ریختند. به حال پرستاری که مبتلا به ام اس بود و نامه انتقال به بخش دیگر در دستش بود اما با عشق در بخش بیماران کرونایی ماند غبطه خوردند، با پرستاری که مادر دو فرزند دوقلو بود و یک ماه صورت ماه بچههایش را ندیده بود همزاد پنداری کردند، به مردم گفتند و نوشتند. مخلص کلام اینکه خبرنگاران، راویان دو سال سخت بودند و کتاب «کرونا روایت» تنها بخش کوچکی از تلاش روایت گران کروناست.
*بماند به یادگار…
دکتر نمکی؛ وزیر سابق بهداشت هم در گفت و گویی تلفنی با خبرنگاران حاضر در جلسه رونمایی کتاب هم صحبت میشود و میگوید: «من به نوبه خود از همه خبرنگارانی که در گردآوری این کتاب زحمت کشیدند تشکر میکنم و به روح همه شهدا و خصوصاً شهدای سلامت درود میفرستم.»
حالا وقت رونمایی از کتاب کرونا روایت است. کتابی که شرح جدل با مرگ و زندگی مردان و زنانی است که در انتهای این نبرد دشوار نگذاشتند جانهای باز مانده از نفس بر زمین بماند. قصه و غصه تحریم و شناکردن بادست های بسته در این اقیانوس بلاست. تصویر حماسه آفرینی و جان فشانی مدافعان سلامت است که هفتهها و ماهها از رفتن به خانه محروم شدند و ده ها تصویر ناب دیگر…
راستی در پایان مراسم رونمایی از کتاب کرونا روایت، نویسنده روایت «جدال پرستار و مرگ» را پیدا میکنم و میپرسم آن پرستار زنده ماند؟ از حال و روزش خبر دارید؟ دلم قرص میشود وقتی میگوید حالش خوب است و با تمام قوا مشغول خدمت.
کرونا روایت (گزارشهای ماندگار کرونا با قلم خبرنگاران) در ۳۵ عنوان توسط محمد رضازاده؛ به اهتمام مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گردآوری شده است و انتشارات موسسه فرهنگی انتشاراتی زلال آن را منتشر و روانه بازار کتاب کرده است تا بماند به یادگار برای مردم سرزمینمان؛ ایران.
انتهای پیام/
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰