امین کائیدی شادگان- پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک و رسانهای
جنگ روایتها در سایه تونلها
تحلیل لایههای امنیتی، سیاسی، رسانهای و پیامهای منطقهای جنگ روایتها در سایه تونلها ؛ تحلیل سخنان سردار جلالی درباره آمادگی ایران در برابر آمریکا و اسرائیل در روزهایی که رسانههای اسرائیلی و غربی با شدت از احتمال حمله محدود به مراکز حساس ایران سخن میگویند، اظهارات اخیر سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور،
کرونا :
امین کائیدی شادگان- پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک و رسانهای

تحلیل لایههای امنیتی، سیاسی، رسانهای و پیامهای منطقهای
جنگ روایتها در سایه تونلها ؛ تحلیل سخنان سردار جلالی درباره آمادگی ایران در برابر آمریکا و اسرائیل
در روزهایی که رسانههای اسرائیلی و غربی با شدت از احتمال حمله محدود به مراکز حساس ایران سخن میگویند، اظهارات اخیر سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، واجد پیامی چندلایه است. او گفت: «در زیرزمین هر مرکزی داشتیم، در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل و آمریکا سالم مانده است. ما از قبل آموزشهای لازم را برای جنگ احتمالی اتمی به مردم اطراف مراکز اتمی دادهایم. ما از قبل برای حملات بمبافکنهای آمریکا آماده بودیم، اما شما همان حرفهای ترامپ را باور کنید.»
این جملات کوتاه اما پرمعنا را میتوان بهمنزله بیانیهای دفاعی، روانی و سیاسی دانست؛ پاسخی غیرمستقیم به تهدیدات آشکار و پنهان تلآویو و واشنگتن، و در عین حال تلاشی برای القای آرامش و اعتمادبهنفس به افکار عمومی داخل کشور.
۱. لایه امنیتی: پدافند زیرزمینی و تجربه بازدارندگی
در بُعد نخست، سخن جلالی درباره «سلامت زیرزمینها» اشارهای است به پروژهای که در دو دهه اخیر به یکی از ارکان امنیت ملی ایران بدل شده است: توسعهی زیرساختهای زیرزمینی. این طرحها از زاغههای مهمات تا پایگاههای موشکی و مراکز فرماندهی گسترده شدهاند. پیام او روشن است: اگر دشمن در جنگ اطلاعاتی یا سایبری موفق به آسیبزنی شود، در عرصه فیزیکی با دیوار فولاد و خاک روبهرو خواهد شد.
اصطلاح «جنگ ۱۲ روزه» که جلالی به کار برد، به نظر میرسد اشارهای غیررسمی به دورهای از درگیریهای اخیر میان نیروهای مقاومت و اسرائیل دارد؛ دورهای که در آن، ایران مستقیماً درگیر نبوده اما زیرساختهای دفاعی خود را در حالت آمادهباش حفظ کرده است. او با استفاده از این عبارت میخواهد بگوید در همان بازهٔ بحرانی، سامانههای پدافند غیرعامل در برابر حملات یا نفوذهای دشمن مورد آزمون قرار گرفتند و توانستند سالم بمانند.
در واقع، او از «جنگ ۱۲ روزه» به عنوان نماد سنجش توان دفاع غیرمستقیم استفاده میکند: حملهای صورت گرفت، اما دفاع ساختاری ایران تاب آورد. این همان منطق بازدارندگی نرم است؛ یعنی اثبات اینکه حتی بدون پاسخ مستقیم، سیستم دفاعی کشور کارکرد خود را حفظ میکند.
۲. لایه آموزشی و اجتماعی: از هشدار تا آموزش اتمی
جلالی در بخش دیگری از سخنانش به «آموزش مردم در اطراف مراکز اتمی» اشاره کرد؛ جملهای که بهسرعت در رسانهها بازتاب یافت و ذهنها را به سمت احتمال یک درگیری هستهای سوق داد. اما واقعیت این است که مفهوم «آموزش برای جنگ اتمی» در چارچوب پدافند غیرعامل معنایی فنی دارد. منظور، آموزش دستورالعملهای ایمنی، مدیریت بحران، و شیوههای تخلیه اضطراری برای ساکنان پیرامون مراکز حساس است.
این نوع آموزشها، بهویژه پس از تجربه حادثه نطنز و حملات سایبری به برخی تأسیسات، در قالب مانورهای محلی و دورههای کوتاهمدت برای نیروهای امدادی و مدیریت شهری برگزار شده است. بنابراین، سخن جلالی را نباید بهعنوان «هشدار از وقوع جنگ اتمی» تفسیر کرد، بلکه باید آن را نشانهای از نهادینه شدن تفکر پدافند غیرعامل در جامعه دانست؛ تفکری که سالها مغفول مانده بود و اکنون در حال تبدیل شدن به بخشی از فرهنگ امنیت ملی است.
با این حال، نباید از پیام غیرمستقیم این جمله غافل شد: اگر فرمانده پدافند غیرعامل کشور از «آموزش برای جنگ اتمی» سخن میگوید، در واقع دارد احتمال هر سناریوی افراطی را نیز در محاسبات امنیتی کشور لحاظ میکند. این، نوعی هشدار بازدارنده است که مخاطب اصلی آن در بیرون از مرزهاست، نه در میان مردم.
۳. لایه سیاسی و رسانهای: حمله به گفتمان ترامپ
جلالی در پایان اظهاراتش با لحنی طعنهآمیز گفت: «شما همان حرفهای ترامپ را باور کنید.» این جمله، گرچه ظاهراً ساده و احساسی است، اما در واقع حملهای مستقیم به سیاست روایتسازی غربی است؛ سیاستی که تلاش دارد تصویر ایران را کشوری بیثبات و آسیبپذیر نشان دهد.
در دوران ترامپ، تهدید نظامی علیه ایران به اوج رسید، اما نتیجهاش چیزی جز تحکیم زیرساختهای دفاعی و انسجام داخلی نبود. اکنون جلالی با یادآوری آن دوره، در واقع به مخاطبان داخلی میگوید: «تهدیدهای آن زمان تحقق نیافت، پس چرا باید امروز همان حرفها را باور کرد؟» این نوع ادبیات، بخشی از نبرد روانی و رسانهای میان ایران و آمریکا است؛ نبردی که در آن، هر کلمه ارزش استراتژیک دارد.
از زاویهای دیگر، این طعنه به ترامپ را میتوان نوعی پیام غیرمستقیم به دولت فعلی آمریکا نیز دانست: اگر سیاست تهدید مستقیم و تحریم حداکثری نتیجهای نداشت، تکرار همان روشها هم به جایی نخواهد رسید. در واقع، ایران با زبان طنز و کنایه میخواهد نشان دهد که فشار نظامی و تبلیغاتی بر افکار عمومی داخلی کارایی خود را از دست داده است.
۴. لایه بازدارندگی منطقهای: پیام به اسرائیل
نکتهٔ قابلتوجه دیگر در سخنان جلالی، اشاره صریح به اسرائیل در کنار آمریکا است. در ادبیات رسمی مقامات ایرانی، معمولاً تهدید اصلی آمریکا معرفی میشود و اسرائیل بهعنوان ابزار منطقهای آن توصیف میگردد؛ اما در اینجا ترتیب برعکس است: «جنگ با اسرائیل و آمریکا». این تغییر ترتیب نشان میدهد که از دید تهران، تهدید اولیه اکنون از سوی تلآویو احساس میشود.
اعلام «سلامت زیرساختها» و «آمادگی برای حمله بمبافکنها» در چنین فضایی پیامی بازدارنده برای اسرائیل دارد. یعنی حتی اگر تلآویو با اتکا به حمایت آمریکا بخواهد اقدام مستقیم یا غیرمستقیمی انجام دهد، ایران از نظر ساختاری آماده است و میتواند هزینهای سنگین تحمیل کند.
به بیان دیگر، سردار جلالی در قالب یک گزارش فنی، عملاً دارد اعلام میکند که گزینه نظامی علیه ایران شکستخورده است. این همان گزارهای است که در سالهای اخیر بارها از زبان مقامات نظامی ایران شنیدهایم، اما تفاوت اینبار در جزئیات است: سخن از «آمادگی برای حمله اتمی» یعنی ورود به سطحی جدید از بازدارندگی نمادین.
۵. لایه ارتباطی و روانی: آرامسازی در برابر ترس
در شرایطی که رسانههای خارجی با تیترهای پرهیاهو از «درگیری قریبالوقوع» سخن میگویند، اظهارات جلالی کارکردی دوگانه دارد: از یکسو به مردم اطمینان میدهد که ساختارهای دفاعی کشور آسیبناپذیرند، و از سوی دیگر به دشمنان نشان میدهد که تهدیداتشان بیاثر بوده است.
این روش «آرامسازی در برابر ترسافکنی» یکی از کارآمدترین تکنیکهای جنگ روانی است. بهجای انکار تهدید، آن را میپذیرد اما از پیش بر کنترل آن تأکید میکند. در روانشناسی جنگ، این تفاوت ظریف میان انکار و کنترل است که اعتماد عمومی را حفظ میکند. جلالی دقیقاً همین را انجام داده: او تهدید را واقعی میداند، اما اعلام میکند که سیستم کشور برای بدترین حالت آماده است.
۶. ارزیابی نهایی و چشمانداز
اگر سخنان سردار جلالی را در یک چارچوب کلیتر بنگریم، میتوان آن را بخشی از روایت جدید ایران درباره «مقاومت هوشمند» دانست؛ روایتی که میکوشد آمادگی دفاعی را نه بهعنوان نمایش قدرت، بلکه بهعنوان ضمانت تداوم زندگی عادی مردم معرفی کند.
در سالهای گذشته، تهدید نظامی علیه ایران بارها در دستور کار رسانههای غربی قرار گرفته اما هر بار با واکنش سنجیده تهران و پایداری ساختارهای دفاعی کشور خنثی شده است. اکنون تأکید بر زیرساختهای زیرزمینی و آموزش مردم نشان میدهد که ایران در حال نهادینه کردن مفهوم بازدارندگی «چندلایه» است: ترکیبی از دفاع سخت، آموزش نرم، و روایت رسانهای.
از سوی دیگر، پیام به دشمن نیز روشن است: اگر هدف از تهدید، شکستن روحیه مردم یا ایجاد شکاف در ساختار امنیتی است، نتیجه معکوس خواهد داشت. تجربه سالهای اخیر ثابت کرده که تهدید خارجی، همواره انسجام داخلی را تقویت کرده است.
در مجموع، سخنان سردار جلالی را باید نه صرفاً بهعنوان یک اظهار نظر نظامی، بلکه بهمثابه سندی از تحول در گفتمان دفاعی ایران دانست؛ گفتمانی که از شعار صرف عبور کرده و وارد مرحلهای از اطمینان و بلوغ استراتژیک شده است.
جمعبندی:
اظهارات جلالی در ظاهر گزارشی از پایداری زیرساختها بود، اما در باطن، پیامی چندوجهی به افکار عمومی، دشمنان خارجی و حتی سیاستمداران آمریکایی دارد. او میگوید «باور نکنید حرفهای ترامپ را»، یعنی روایت دشمن دیگر منبع اعتماد نیست؛ واقعیت را باید در پناهگاههای زیرزمینی و در آمادگی واقعی مردم جستوجو کرد. این پیام اگرچه با زبان کنایه بیان شد، اما معنایش روشن است: ایران نهتنها برای جنگ آماده است، بلکه برای صلحی مبتنی بر اقتدار نیز برنامه دارد.
نویسنده:امین کائیدی شادگان- پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک و رسانهای
برچسب ها :آمریکا و توافق هستهای ، اتم ، امین کائیدی شادگان ، ایران ، جنگ روایتها در سایه تونلها
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.









ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰