اعمال قانون و برخوردهای قهری / چرا این روزها برخی مسئولان ریزش دارند؟!
از مهمترین عوامل ریزش یاران انقلاب، اعمال قانون جمهوری اسلامی در خصوص خواص انقلاب است. گویی آنان که قوانین قهری و سلبی و قضایی را نوشتند و جزو خانواده انقلاب هستند، خود را معاف از برخورد میپسندند یا مشکل را نمیپذیرند یا زحمات خود را مقابل اعمال قانون یادآوری میکنند. اعمال قانون از دو طریق موجب ریزش برخی یاران انقلاب شد که البته خود آزمون بزرگی است.
کرونا :
خوشحالیم شما مخاطب ما هستید امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
قبل از پاسخگویی به آنچه مطرح نمودهاید باید به عنوان مقدمه عرض نمائیم که: بطور کلی روابط افراد با دیگران به سه نوع عمده قابل تقسیم میباشد که بر اساس این سه نوع، باید شیوه برخورد خود را با مردم تنظیم نمود:
نوع اول:
روابط عادی افراد با عموم مردم که در قالب روابط اجتماعی تعریف میشود که لازمه زندگی اجتماعی برقراری چنین روابطی میباشد و نوع برخورد انسان در چنین روابطی مدارا نمودن با تمامی اقشار جامعه میباشد.
البته اگر چه اسلام به برقراری اینگونه روابط سفارش نموده است و دستور به محبت نسبت به تمامی افراد بشر داده و آنرا سرآمد تمام اعمال عاقلانه پس از ایمان به خداوند دانسته است (الحدیت-روایات تربیتى، ج۲، ص: ۴۱) اما به این نکته نیز سفارش شده است که نباید این نوع از روابط ، با روابط نزدیک و دوستی واقعی افراد نسبت به یکدیگر اشتباه شود، بلکه با وجود حفظ ارتباط با تمامی اقشار مختلف جامعه نباید به مسائل خصوصی و شخصی این افراد وارد شده و یا آنان را در تمامی جزئیات زندگی دخیل نمود.
حضرت علی علیه السلام در این خصوص میفرماید:… امّا برادرانى که باید با آنها در ظاهر رفت و آمد کنید … در امور دین و دنیا از آنها بهرهمند گردید، و ارتباط خود را با آنها قطع نکنید و کارى به باطن آنها نداشته باشید، تا هنگامى که به شما محبت مىکنند شما هم با آنها محبت نمائید و با خوش زبانى و چهره باز با آنان برخورد کنید. (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج۶۴ ص ۱۹۳)
دسته دوم:
افرادی هستند که برقراری روابط دوستانه و صمیمی با آنها برای انسان هیچ خیری ندارد، چه از لحاظ دنیوی و چه از لحاظ اخروی؛ بلکه به عکس ممکن است انسان در برقراری رابطه با اینگونه افراد با خسارتهای جبران ناپذیر دنیوی و اخروی مواجه گردد .
نوع سوم:
برقراری رابطه با افراد صالح الهی بر پایه اخلاق و اعتماد متقابل و با انگیزههای خدایی میباشد.
این گروه از افراد کسانی هستند که با دیدنشان انسان به یاد خدا میافتد، و کلامشان موجب افزایش علم و دانش در انسان میگردد، و عمل و رفتارشان به گونهای است که افراد را متوجه آخرت مینماید. (برگرفته از روایتی از پیامبر اسلام در بحار الأنوار ج۱ ص: ۱۹۸) دوستی با اینگونه از افراد است که در قیامت میتوانند موجبات شفاعت را فراهم نموده و انسان را از آتش جهنم نجات دهند و یا حتی زمینه انتقال به درجات عالی بهشت را برای انسان فراهم نمایند (در این خصوص مراجعه کنید به تفسیر آسان، ج۱۴، ص: ۳۵۰ ذیل آیه ۱۰۱ سوره شعراء همچنین کتاب آیین بندگى و نیایش- لزوم محبت بین برادران ایمانى ….. ص: ۳۰۵)
البته یافتن چنین افرادی به عنوان دوست واقعی در طول زندگی انسان به ندرت برای انسانها پیش میآید؛ لذا حضرت علی علیه السلام که از این گروه تعبیر به (کبریت احمر) نموده و در شناساندن اینگونه از افراد فرمودهاند: این گروه از افراد بمنزله بال و دست و مال و خاندان برای انسان میباشند…. این گونه برادران بسیار اندک هستند و وجود آنها مانند کبریت احمر نادر مىباشد. (محمد باقر مجلسی، بحارالانوار ج۶۴ ص ۱۹۳)
دین مبین اسلام در تبیین نوع برخورد با اینگونه افراد، به برقرار روابط نزدیک و دوستانه و همچنین مجالست و همنشینی با چنین افرادی تاکید فراوان مینماید . (الحدیت-روایات تربیتى، ج۲، ص: ۱۳۴)
گنجی از منتقدین می گوید:
از مهمترین عوامل ریزش یاران انقلاب، اعمال قانون جمهوری اسلامی در خصوص خواص انقلاب است. گویی آنان که قوانین قهری و سلبی و قضایی را نوشتند و جزو خانواده انقلاب هستند، خود را معاف از برخورد میپسندند یا مشکل را نمیپذیرند یا زحمات خود را مقابل اعمال قانون یادآوری میکنند. اعمال قانون از دو طریق موجب ریزش برخی یاران انقلاب شد که البته خود آزمون بزرگی است.
۱- اعمال قوه قهریه:
تخلفات مالی، اختلاس، سوءاستفاده از مسئولیت، زد و بند، ثروتهای بادآورده، رانت، جاسوسی و… معمولاً سراغ برخی انقلابیون یا خانواده آنان نیز آمد.
وقتی قانون سراغ آنان میرود، احساس بیحیثیتی میکنند و به دنده چپ میافتند که این چه برخوردی است و علاقهمند هستند نظام مسئله را به طریقی غیرقضایی فیصله دهد. توقع آنان از یک سو و ایستادگی نظام از سوی دیگر میدان ریزش اصحاب آن است. مسائل هاشمی و فرزندان، معاونان احمدینژاد و حصر نمونههایی از این قانونناپذیری است که معمولاً برای حفظ حیثیت و کاهش اثرات اجتماعی آن، مسئله را سیاسی جلوه نمودهاند.
( قوهٔ قهریه یا قوهٔ قاهره یا فورس ماژور (به فرانسوی: Force majeure) اصطلاحی در حقوق فرانسه است که ظاهراً نخستین بار در قانون مدنی فرانسه «کد ناپلئون» به کار رفته و سپس در کشورهای دیگر، همین اصطلاح، حتی در حقوق و کتابهای متعدد، مورد استفاده قرارگرفته و رایج شده است. در حقوق فرانسه، فورس ماژور دارای معنی عام و معنی خاص است. فورس ماژور به معنی عام، عبارت است از هر حادثه خارجی «خارج از حیطه قدرت متعهد» غیرقابل پیشبینی و غیرقابل اجتناب، که مانع اجرای تعهد باشد. فورس ماژور، بدین معنی، شامل عمل شخص ثالث و عمل متعهدلَه که واحد در صفت مذکور باشند نیز خواهد شد. اما فورس ماژور، به معنی خاص، حادثهای است ناشی از نیروهای طبیعی، غیرقابل پیشبینی و غیرقابل اجتناب.)
۲- ردصلاحیتها:
برخی از انقلابیون سابق نمیتوانند التزامات مختلف را برای تأیید صلاحیت به دست آورند که ممکن است جرم یا تخلفی را مرتکب شده باشند اما اصلاً چنین برخوردی برایشان توجیهپذیر نیست و به سمت ناسازگاری و نقزدن و نهایتاً ریزش و فاصله پیش میروند، البته این ریزشها در ریاست جمهوری کمتر و در مجلس و خبرگان بیشتر است. تلقی جناحی از تشخیص شورای نگهبان یا احساس ظلم به خود، مبنای پیدایش اعتراض و حرکت در مسیر ریزش است، حال آنکه در تفکر دینی سلب مسئولیت موجب رفع تکلیف در انجام وظیفه و نهایتاً احساس آرامش است.
نویسنده:
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰