پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳

من مرگ را در مقابل زندگی کردن خفت بار با ستمگران جز میعادت نمی بینم

شهید کهگیلویه وبویراحمدی/ کهگیلویه و بویراحمد ۱۸۸۰ شهید تقدیم نظام جمهوری اسلامی ایران کرد که امروز۱۱ آبان ۶ شهید در این استان به شهادت رسیدند که برخی از این افراد را معرفی می کنیم. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی  باشت نیوز ، این پایگاه خبری بر اساس برنامه هر هفته خود در پنجشنه آخر هر هفته گزارشی از

اختصاصی کرونا

کد خبر : 38538
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۴

کرونا :

من مرگ را در مقابل زندگی کردن خفت بار با ستمگران جز میعادت نمی بینم
من مرگ را در مقابل زندگی کردن خفت بار با ستمگران جز میعادت نمی بینم 3
شهید کهگیلویه وبویراحمدی/
کهگیلویه و بویراحمد ۱۸۸۰ شهید تقدیم نظام جمهوری اسلامی ایران کرد که امروز۱۱ آبان ۶ شهید در این استان به شهادت رسیدند که برخی از این افراد را معرفی می کنیم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی  باشت نیوز ، این پایگاه خبری بر اساس برنامه هر هفته خود در پنجشنه آخر هر هفته گزارشی از شهدایی که در چنین روزی متولد یا به شهادت رسیده اند را منتشر می کند امروز نیز۱۱ آبان ماه روزی است که ۶ شهید  در جبهه حق علیه باطل در عملیات های مختلف به شهادت رسیدند که در زیر با  برخی از آنها اشنا می شوید.

 

شهید حیدرقلی آناهیده در ۱۰تیرسال ۱۳۳۳ در یاسوج متولد شد.وی فرزند علی قلی آناهید و در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

محل شهادت و آرامگاه  این شهید والا مقام  نامشخص است.

شهید

زندگی نامه شهید:

او در خانواده ای فقیر اما آکنده از صمیمیت و صفا و ایمان چشم به جهان گشود .

 به علت فقر نتوانست تحصیل کند، به همین دلیل  از همان او سبک زندگی چوپانی و بعد از آن به کارگری مشغول شد.

شور و شوق حسینی باعث شد تا به جبهه برود و بعد از چندین حضور عاشقانه در جبهه سرانجام در به شهادت رسید.

 

طلبه شهید علی راستگو درپنجم مرداد سال۱۳۴۰ درخانواده ای مذهبی دریکی از روستاهای بویراحمدبه دنیاآمد.اصلاً از سادات شاهزاده قاسم بودودرمیان خانواده ای تهیدست وکم بضاعت زندگی می کرد.وی در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۶۱ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
 

همچنین محل شهادت و آرامگاه  این شهید والا مقام  نامشخص است.

 

شهید

زندگی نامه طلبه شهید علی راستگو

 

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل  الله امواتاً بل  احیاء عندربهم یرزقون

برادرطلبه شهید علی راستگو در سال ۱۳۴۰ دریک  خانواده مذهبی وکشاورز مستضعف در روستای –از سادات شاهزاده قاسم درشهرستان بویراحمد دیده  به  جهان  گشود بعداز شش سال دوره  ابتدایی رادر مدرسه نواب صفوی شروع  کرد ودوره  راهنمایی ودبیرستان  راتا سوم نظری در مدرسه  امام  خمینی گذراند ودرآذرماه ۱۳۶۰ به علت عمیق ومسلح به سلاح  ایمان وعلاقه زیاد به  طلبگی باعث نیمه تمام گذاشتن تحصیلات متوسطه او شده که درپایگاه بزرگتر که مهد دانشها ومرکز توحیدات است وارد مدرسه  علمیه شهید دستغیب می شود.

 

  وی به کسب دین  ودانش مذهبی به روحانیت می پیوندد که پس از اینکه آموزش اصول مقدماتی رادر مدرسه علمیه شهید دستغیب فراگرفته بفرمان هل من ناصر ینصرنی حسینی لبیک یا خمینی گفته داوطلبانه وارد جبهه حق علیه باطل با  کفر می شود.

 

رفتن به جبهه رابفرمان امام  امری شرعی می پندارد وسر انجام در بسیج شیراز تیپ امام  سجاد آموزش نظامی در تخت جمشیدمی بیند وعازم جبهه میشود وسپس درهشتم بهمن سال  ۱۳۶۱ حمله محرم در منطقه یمن خوش به لقاء الله می پیوندد .

 

روحش شاد وروانش مستدام باد اودر کودکی دارای خصوصیاتی نیکو  مورد توجه همه بود با توجه به  کمی سن انجام فرایض دینی سخت معتفد بود شهید راستگو فردی خود ساخته وصبور ومتین وپرشور وکوشا واهل  مطالعه بود همیشه درجلسات مذهبی شرکت می کرد واو دوران تعطیلات تابستانی  رابه کشاورزی وغیره می پرداخت.

 

همیشه طرفدار افراد مستضعف بود وتا می توانست به یاری آنها می شتافت قسمتی از وصیت نامه ونامه های شهیدآنکس که آخرت راشناخت ودل به بهشتبست این چند صباهی که در دنیا  است نمی تواند اورا بفریبد همیشه گوش بفرمان امام باشید واز این نعمت گرانبها که خداوند نصیب ما کرده حداکثر استفاده رابنمایند ازخداوند می خواهم راهی راکه همان  راه امام  حسین است وانتخاب کرده ام مرا موفق کند.

 

وصیت نامه شهید علی راستگو

اعطای نشان فتح به فرماندهان کل ارتش و سپاه
دنبال کنید

بسم رب الشهدا والصدیقین
ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
درود بر تو ای روح خدا و بر تو ای نایب خدا و درود بر تو نایب حسین ابن علی (ع)امام خمینی با سلام به امام مهدی و سلام به پدر و مادر عزیزم و سلام بر تو ای خواهر و برادرانم اینک این نوشته را می خوانید خود در میان شما نیستم فقط یادی از من خواهد بود .

 

عزیزان من مگر فرزندان شما با دیگران چه فرقی دارند انتظار من از پدر و مادر و برادرانم این است که در مرگ من ماتم نگیرید و انتظار داشته باشید و برادرانی که در خط مقدم و در مکانهای دیگر با چه وضعیتی شهید میشوند .

 

ای پدر و ای مادر حال که توانسته ام راه خود را پس از ۱۸سال پیدا کنم دوست دارم حق را در این دنیا یاری کنم پس راهی را که شما دوست داشتید که همان راه حسین و راه شهیدان است پیدا کردم.و حال وقت امتحان رسیده وقت راه انتخاب کردن چه بهتر از  این وقت تا دیر نشده استفاده نمائیم و راه خود را انتخاب کنیم همانطور که امام فرمود من مرگ را در مقابل زندگی کردن خفت بار با ستمگران جز میعادت نمی بینم .

 

از خداوند می خواهم را هی را که من انتخاب کردم مرا موفق کند اما به خانواده ام و مادر و مهربانم چه بسیار برای ما زحمت کشیدی و ما تو را رنج بسیار داده ایم خداوندا اجر جزیل و صبر جمیل به تو عطا فرماید و از فراغ من ناراحت نباش .

 

اگر می خواهی گریه کنی برای امام حسین برای علی اکبر و برای علی اصغر گریه کن و خوشحال باش و بخواه که خدا این هدیه را از تو قبول کند امام حسین (ع)خانواده اش را برای حفظ اسلام فدا کرد تو هم خوشحال باش وبخواه که فرزندت در راه دین اسلام جان خود را به حق تعالی تسلیم کند.

 

و ای پدر عزیز تو در حق من پدری کردی خدا اجرت دهد مرا ببخش و برای من طلب مغفرت کن و ای خواهر و برادرانم از شما می خواهم که راه مرا ادامه دهید و سلاح مرا به زمین نگذارید و شما ای ملت مسلمان و همیشه گوش به فرمان امام باشید و از این نعمت گرانبها که خداوند نصیب ما کرده است حداکثر استفاده را نمائید و بالاخره شما ای ملت مسلمان قدر این ابر مرد را بدانید از بیانات گهر بارش استفاده نمائید که براستی خداوند محبت عظیمی بما نموده و در این برهه از تاریخ چنین رهبری را بر ما اهداء نموده است .

 

قدرش را بدانید که فردا در روز جزا در پیشگاه خداوند سرافکنده و شرمسار نباشید و از تمام دوستان و آشنایان و برادران و همکلاسیها و هر کسی که با او رابطه داشته ام انتظار عاجزانه دارم تا اعمال ناشایست و بد خلقی را بر من ببخشایند تا راه آموزش گناهان هموار باشد انشاالله توانسته باشم این وظیفه بزرگ و خطیری را که بر عهده من بود انجام داده باشم.
خداحافظ و نگهدار قرآن و دین و امام باشد و شهادت و افتخار ما سربازان امام زمان است .

والسلام 

علی راستگو            

 

شهید ابوالفتح زارعی پور در دوم خرداد سال ۱۳۵۱ چشم به جهان گشود. این شهید فرزند سید عبدالله و در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۶۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

همچنین محل شهادت و آرامگاه  این شهید والا مقام  نامشخص است.

شهید

 

مختصری اززندگینامه  بسیجی شهید سید ابوالفتح زارعی پور به  نقل از برادر شهید:
بسمه تعالی

ضرورت رسیدگی به وضعیت حمل و نقل عمومی در رباط کریم و بهارستان
دنبال کنید

       
بسیجی شهید سید ابوالفتح زارعی پور درخرداد  ماه سال ۱۳۵۱ در خانواده ای فقیر و تهیدست اما  متدین  و انقلابی از سلسله جلیل القدر سادات  امامزاده علی (ع) در روستای منصور آباد دشتروم دیده  به  جهان گشود .

 

بعد از پشت سر نهادن دوران  طفولیت و کودکی در سن  ۷ سالگی راهی مدرسه شد و دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان  رساند .این  در حالی بود که  زندگی فقیرانه  خودرا با کارو تلاش و کشاورزی اداره  می کرد و در یک  دست ابزار کارو تلاش و در دست  دیگر قلم رابدست می گرفت تا  بتواند هم  درس بخواند  و هم  هزینه  امرار معاش خود و خانواده  و تحصیل خودرا فراهم  نماید . 

 

بعد از وارد شدن به  مقطع راهنمایی و پشت  سر نهادن  سال اول، بنا  به  وظیفه  شرعی که  همانا  دفاع  از وطن در برابر متجاوزین بعثی بود راهی جبهه های حق علیه  باطل گشت در آن زمان  شهید ۱۳ سال  بیشتر نداشت . بعد از ۴ ماه  حضور دواطلبانه  در جبهه های حق علیه  باطل  در آخرین روزهای  حضورش در جبهه هور العظیم بر اثر  بمبارانهای دشمن به  آرزوی دیرینه اش که  همانا  شهادت  در راه  خدا  و  اسلام و قران بود نائل گشت .
  روحش شادو راهش پر هرو باد .

 

 وصیت نامه شهید:

نامه سید ابوالفتح زارعی پور
بسمه تعالی
با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی و با درود فراوان به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل و سلام بر شهیدان راه حق و حقیقت خدمتپدر بزرگوارم و بهتر از جانم جناب آقای سید عبداله زارعی پور سلام پس از عرض سلام و سلامتی شما را از درگاه خداوند بزرگ خاهان و خواستارم و امیدوارم که حالت خوب و سالم باشید و همیشه مثل گلهای بهاری سرسبز و خرم بوده و اگر در جویای حال این پسر حضرت را خواسته باشید الحمدالله حالم خوب و سلامت هستم .

 

الان که این نامه را می نویسم در جزیره مجنون می باشم و در ضمن سلام مرا به مادربزرگم و مهربانم بی بی کافی و خواهرانم و برادرانم اول سیدعلی فتح زارعی پور و سید اردشیر و سید عباس و سید عبدرسول و بی بی طلعت و بی بی صغری سلام می رسانم و امیدوارم که حالتان خوب باشد و اگر در جویای حال این برادر کوچکتان را خواسته باشید خوب و سلامت هستم.

 

در مورد پولی که گفته بودی ۱۰۰ تومان جلو به من رسید که در حال آموزش بودم و ۱۰۰ تومان دیگر بعد که در یگان دریایی کنار رود کارون بودم به من رسید و پولی از بچه های دوستم گرفته بودم و چند قطعه عکس گرفتم و ۱۲ تا است و این یک عکس از همان آنها است و در مورد مدرسه که نامه از طرف مدرسه به من رسیده بود به فرمانده مان گفتم چون می خواهی بروی به جزیره حالا نمی توانی بعد هر وقت که به جبهه رفتی می توانی امتحان بدهی و بعد می آیم به خانه و چند روز استراحت می دهم و بعد ادامه تحصیل می دهم و در مورد مرخصی که گفته بودی گفتم که ۷۵ روز تمام بشود بعد بروم به خانه درست که الان ۳ ماه خرده ای است به خانه نیامده ام ولی بعد از ۲ رئز الی ۱۸ روز دیگر می آیم به خانه ناراحت نباشید در ضمن سلامم را به عمویم سید مندنی و نویسنده نام الله علوی و خانواده اش برسانید.

و در ضمن سلام مرا به خانه محمدحسین امیری  آب بیدار برسایند .

 

انتهای پیام/س

نویسنده:

برچسب ها :

ناموجود

همسو با خبر روز

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

logo-samandehi