برندگان و بازندگان ۷ اسفند
منتشر شده در ویژه نامه نوروزی اسفند 1394 نشریه صدا هر انتخاباتی مثل یک مسابقه ورزشی است که همه منتظر هستند، برندگان یا بازندگان آن را بشناسند. تفاوت مهم انتخابات با یک مسابقه ورزشی، عدم تعیّن آن نسبت به یک مسابقه ورزشی است. وقتی انتخابات مجلس پنجم به پایان رسید، دو گروه حاضر در انتخابات
کرونا :
منتشر شده در ویژه نامه نوروزی اسفند 1394 نشریه صدا
هر انتخاباتی مثل یک مسابقه ورزشی است که همه منتظر هستند، برندگان یا بازندگان آن را بشناسند. تفاوت مهم انتخابات با یک مسابقه ورزشی، عدم تعیّن آن نسبت به یک مسابقه ورزشی است. وقتی انتخابات مجلس پنجم به پایان رسید، دو گروه حاضر در انتخابات یعنی اصولگرایان امروز که آن روز جناح راست نامیده میشدند، و کارگزاران، هر دو ادعای پیروزی کردند و هیچیک نیز کوتاه نیامدند. ولی مسابقه ورزشی از این ابهام خالی است و مرجع صلاحیتداری پیروزی و شکست را ثبت و اعلام میکند. حالا قضیه انتخابات مجلس دهم شده است که یک سو که اصلاحطلبان باشند تردیدی در پیروزی خود ندارند، آن طرف هم تیترهای پیاپی میزنند که لیست جامعتین پیروز شد و یا اکثریت دست اصولگرایان است. البته وقتی پای ریز جزییات میآییم، میبینیم برخی از این اصولگرایان موردنظر آنان نه تنها در لیست اصولگرایان نبودند، بلکه در لیست اصلاحطلبان بودند، حالا چگونه هنگام شمارش اصولگرا محسوب میشوند، خدا میداند. در هر حال میکوشم که در این یادداشت تصویری به نسبت بیطرفانه از برندگان و بازندگان ماجرای 7 اسفند تقدیم کنم.
1ـ اولین و بزرگترین پیروز ماجرای 7 اسفند ساختار سیاسی است. چرا؟ برای اینکه این انتخابات در ذیل این ساختار انجام شده است؛ و اگر تاکنون نسبت به کارآمدی نهاد انتخاباتِ آن؛ چون و چرا بوده، این انتخابات میتواند حالت عکس این ادعا را ثابت کند. ولی مسأله مهم این است که اعتبار نهاد انتخابات در یک جامعه به معنای قدرتمند بودن ساختار سیاسی آن جامعه است، و این بزرگترین بهره و پیروزی برای این ساختار است. وقتی که در این نهاد و از طریق انتخابات، میتوان افراد مهمی را حذف کرد که در مخیّله مخالفانِ با معتبر بودن انتخابات در ایران نمیگنجد، به معنای اعتبار نسبی این نهاد است؛ و امروز یکی از مهمترین مولفههای قدرت هر حکومتی، میزان اعتبار نهاد انتخابات آن است.
وقتی میگوییم برنده اول 7 اسفند، ساختار سیاسی است، منظور این است که مردم و گروههای سیاسی (همه آنها فارغ از نوع گرایش هر یک) نیز در ذیل این گروه پیروز قرار میگیرند، زیرا قرار نیست منافع این پیروزی به جیب کسانی غیر از مردم و گروههای اجتماعی و سیاسی برود. ولی این پیروزی غیرمشروط نیست. مشروط است به تن دادن به الزامات و تبعات آن. به عبارت دیگر هرگاه و در ادامه ساختار سیاسی نیز خود را بیطرف نسبت به نتایج نشان دهد، و از نتایج استقبال کند، در این صورت مزه پیروزی را خواهد چشید. امیدواریم که در ادامه رسیدگی به شکایات و کارآمدی نهاد برآمده از انتخابات نیز این پذیرش خود را نشان دهد.
2ـ گرچه پیروزی ساختار، پیروزی مردم هم هست، ولی مردم از یک حیث دیگر نیز پیروز ماجرا بودند. زیرا نشان دادند که هرگاه اراده کنند، میتوانند از همین سازوکارهای موجود بیشترین بهرهها را ببرند و اراده و خواست خود را در حد ممکن به منصّه ظهور برسانند. این موفقیت تمام نشده است و به عنوان یک تجربه بزرگ در حافظه تاریخی مردم باقی خواهد ماند.
3ـ پیروز بعدی دولت بود، هم از حیث نتایج انتخابات که میتواند امیدوار باشد ترکیب آینده مجلس به گونهای است که راه را برای پیشرفت امور و سیاستهای دولت هموار میکند و هم از حیث اجرای خوب انتخابات. با توجه به حساسیتهایی که درباره این انتخابات وجود داشت، و با توجه به نتایجی که در تهران و انتخابات خبرگان آن مشاهده شد، مجموع عملکرد وزارت کشور و ستاد انتخابات آن قابل قبول و خوب بود، و از این جهت نیز نمره خوبی به دولت داده میشود. حفظ رسانههای مجازی و جلوگیری از توقف آن نیز موفقیت مهم دیگری برای دولت بود.
4ـ پیروز دیگر ماجرا منتقدین(آقای هاشمی و ..) و مجموعه اصلاحطلبان بودند. شاید این پرسش پیش آید آیا پس از داشتن مجلس ششم، باز هم میتوان اصلاحطلبان را در حد نتایج این انتخابات پیروز دانست؟ پاسخ مثبت است. این دو پیروزی در دو موقعیت کاملاً مغایر هم به دست آمده است. موفقیت اخیر در شرایطی به دست آمده که کمتر از این موفقیت را نیز بر آنان برنمیتابیدند، و با توجه به رد صلاحیت و انواع محدودیتهای دیگر، موفقیت فعلی بسیار ارزشمند و نیز پایدار خواهد بود. وجه دیگر پیروزی اصلاحطلبان، نشان دادن رشد و توسعهیافتگی سیاسی خودشان از طریق ارایه یک نمایش وحدتآفرین و دادن لیست واحد است.
5ـ پیروز دیگر 7 اسفند، اصولگرایانی هستند که زیر بار جناح تندرو نرفتند و خود را از آنان مستقل کردند. برخی از آنان، حتی در لیست اصلاحطلبان قرار گرفتند و برخی دیگر ترجیح دادند که به صورت مستقل وارد رقابتهای انتخاباتی شوند. اهمیت پیروزی اصولگرایان مستقل را نباید نادیده گرفت، زیرا این پیروزی آنان بیش از هر پیروزی دیگری میتواند اثرات مثبت در جناح اصولگرا داشته باشد.
6ـ پیروز دیگر این انتخابات رسانههای مجازی هستند. اگرچه بنده موافق نقش تعیینکننده برای این رسانهها از جمله تلگرام در انتخابات اخیر نیستم، یا حداقل اینکه دادههای موجود را برای اثبات چنین ادعایی کافی نمیدانم، و معتقدم اگر تلگرام هم نبود، اصلاحطلبان میتوانستند این جریان را شکل دهند، همچنان که در گذشته نیز شکل دادند. ولی اهمیت حضور تلگرام در این بود که برخلاف تصور مخالفانِ فضای مجازی، با حضور تلگرام هیچ اتفاق ناخوشایندی رخ نداد. در واقع اگر انتخابات در مسیر درست حرکت کند، هیچ رسانهای نمیتواند آن را تخریب کند، بلکه به کمک آن مسیر خواهد آمد. رفتار کاربران تلگرام نیز در مجموع و تا آنجا که من متوجه شدم بسیار مدنی و قابل قبول بود و فضای مجازی از آن بیمسئولیتهای اولیه بیرون آمده است.
و اما بازندگان 7 اسفند چه کسانی هستند؟
7ـ در درجه اول کسانی که میگفتند، رأیها خوانده نمیشود، انتخابات صوری و بیفایده است. تلگرام مسدود خواهد شد. آنان که تا روز آخر و حتی امروز نیز انقلت میآورند و برای فلان رأی و بهمان رأی توجیهتراشی میکنند تا بگویند در آرا دستکاری شده است. اینکه فلانی به ازای فلان کار بالا آمده، یا، چرا آنجا فلانی رأی دارد، ولی رای دیگران به گونه دیگری است؟ و… عجیب اینکه ظاهراً قصد ندارند، از این استدلالهای بیپایه و توهمات دست بردارند، حتی اگر بارها و بارها خلاف آن ثابت شود.
8ـ تندروانی که لیست طرف مقابل خود را انگلیسی خواندند، بیش از هر گروه دیگری سرشکسته شدهاند. آنان که فکر میکردند با تیر یک برچسب دروغ زدن میتوانند همزمان چند نشان را بزنند. از یک سو پیروز شوند و از سوی دیگر بازندگان احتمالی را شکستخوردگان انگلیسی بنامند. ولی فکر نکردند که اگر طرف آنان پیروز شود، چه خاکی را باید بر سر کنند.
9ـ جناح رادیکال اصولگرایان بازنده اصلی فضای انتخاباتی بود. آنان که اغلب لیست اصولگرایان در تهران و احتمالاً کل کشور را به خود اختصاص داده بودند، در جریان یک رأیی که وجه غالب آن سلبی و علیه آنان بود، شکست خوردند. در واقع رأی تهران در وجه غالب خود سلبی بود. چند شب پیش مهمانانی غیرسیاسی از کرج داشتم که وقتی درباره انتخابات صحبت شد، گفتم چرا نتایج کرج مثل تهران نشد؟ گفتند که همه علاقه داشتند در تهران رأی دهند لذا هر که را میشناسیم آمدند تهران رأی دادند. همه هم رأی سلبی دادهاند. اکنون میتوان فهمید که چه انگیزهای باید در میان مردم ایجاد شود که بجای رأی در شهر خودشان، 50 کیلومتر راه بیایند به شهر دیگری رأی بدهند و بروند! این از میراث دولت احمدینژاد است که برای اصولگرایان به ارث گذاشته شده است. جالب اینکه آرای جناح مذکور در لیست اصولگرایان نیز پایینتر از اصولگرایان واقعی این لیست است.
10ـ تأسفآورترین شکست متوجه، اصولگرایان واقعی ولی منفعلی است که قربانی هملیستی با بقایای احمدینژاد شدند. کسانی که نه به لحاظ خطمشی و نه به لحاظ اخلاقی و منش هیچ تشابهی با افراد آن لیست ندارند.
11ـ رسانه ملی را نیز میتوان جزو شکستخوردگان این انتخابات دانست. کافی است که ببینیم جهتگیریهای این رسانه چگونه نمره منفی به دست آورد. و چگونه در برابر سایر رسانهها از جمله ماهواره و فضای مجازی زانو زده، جالب اینکه هنوز هم در پی کسب بودجه بیشتر هستند، در حالی که نمیدانند، مسأله این رسانه هیچ ربطی به امکانات و بودجه ندارد، که اتفاقاً این دو مورد زیاد است و بخشی از ضعف این رسانه به دلیلی وفور این منابع است که اجازه نمیدهد از مولفههای دیگر از جمله دانش رسانهای استفاده شود. این انتخابات نشان داد که نیروهای سیاسی نیازی نیست پس از این نگران اقدامات تخریبی صداوسیما باشند، بهتر است فرض کنند که چنین رسانهای نیست.
12- سیاست موجود رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان شکست خورده دیگر در این انتخابات است. هم از حیث نتایجی که در انتخابات خبرگان تهران شاهد بودیم و هم از جهت رایآوری لیست به نسبت گمنام اصلاحطلبان در تهران که موجب بی اثر شدن این رد صلاحیتها شد. حتی در شهرستانها هم چنین مواردی را که مردم به رد صلاحیتها واکنش منفی نشان داده اند دیده میشود.
در مجموع انتخابات مهمی بود اگر برندگان و بازندگان هر دو درس بگیرند و خود را با آن تطبیق دهند امید میرود که وارد مرحله جدیدی از ساختار انتخاباتی در ایران خواهیم شد.
نویسنده:
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰