جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

آیا ممکن است آقای روحانی رد صلاحیت شوند؟!/نطفه‌ای که همزمان با انعقاد سقط شد

چهارشنبه دو هفته پیش در جلسه‌ای مستمر که تعدادی از اصلاح‌طلبان بودند، این بحث هم مطرح شد که آیا ممکن است آقای روحانی رد صلاحیت شوند؟ در این صورت چه رفتاری باید داشت؟ آیا لازم نیست که از حالا در این زمینه فکری شود؟ بنده جزو آخرین کسانی بودم که نظرم را گفتم، با توجه

اختصاصی کرونا

کد خبر : 27926
تاریخ انتشار : جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۰

کرونا :

آیا ممکن است آقای روحانی رد صلاحیت شوند؟!/نطفه‌ای که همزمان با انعقاد سقط شد

چهارشنبه دو هفته پیش در جلسه‌ای مستمر که تعدادی از اصلاح‌طلبان بودند، این بحث هم مطرح شد که آیا ممکن است آقای روحانی رد صلاحیت شوند؟ در این صورت چه رفتاری باید داشت؟ آیا لازم نیست که از حالا در این زمینه فکری شود؟

بنده جزو آخرین کسانی بودم که نظرم را گفتم، با توجه به مسائلی که پیرامون نامزدی احتمالی احمدی‌نژاد و رد صلاحیت‌ها مطرح است سعی می‌کنم در اینجا هم آن نظر را تقدیم کنم.

به نظرم پرداختن به این موضوع در شرایط کنونی لزومی ندارد. چون برخلاف برداشت برخی دوستان، معتقدم که علی‌رغم وجود برخی ضعف‌ها، پختگی سیاسی در ایران بیش از آن است که عده‌ای تصور می‌کنند. رد صلاحیت آقای روحانی یا حتی احمدی‌نژاد چیزی نیست که به یک سازوکار اداری در شورای نگهبان تقلیل داده شود. نظامی که می‌تواند تصمیمات مهمی چون توافق برجام را بگیرد، هیچ‌گاه دچار وضعی نخواهد شد که رییس جمهور قبلی یا فعلی خود را رد صلاحیت کند. چنین چیزی فقط در ذهنیت برخی منتقدان ساده‌ وجود دارد. حتماً برخی از افراد رد صلاحیت آقای هاشمی را نمونه خواهند آورد. در این مورد توضیح خواهم داد. ولی اینکه از ابتدای انقلاب تاکنون این تعداد از روسای جمهور با وضعیت‌های غیرعادی مواجه شده باشند و رد صلاحیت شوند، مسأله‌ای نیست که ادامه آن مطلوب نظام باشد. حتماً راه‌حل‌هایی را برای جلوگیری از تکرار آنها می‌تواند پیدا کند.
واقعیت این است که نظام سیاسی ایران شکل خاصی دارد. نه ریاستی است و نه پارلمانی و نه حتی ترکیبی. انتخابات ریاست جمهوری آن به گونه‌ای است که نامزدهای اصلی آن، هم از منظر اخلاقی و هم به لحاظ سیاسی پیش از نامزدی باید با رهبری مشورت کنند. در واقع اجازه ضمنی یا حداقل عدم مخالفت رهبری را ضمیمه نامزدی خود نمایند. شاید در دور دوم ریاست جمهوری‌ها چنین کاری خیلی الزامی نباشد، ولی در دور اول و حضور دوباره این استمزاج یا درخواست اجازه برای حضور ضروری است. در دور دوم نیز به این دلیل ضروری نیست چرا که طبیعی است که رییس جمهور می‌تواند دور دوم هم باشد. به علاوه رهبری هم یکی دو بار بر طبیعی بودن حضور دو دوره‌ای تأکید داشته‌اند. برای ایران هم که محوریت اشخاص و نقش آنها برجسته است؛ حضور دو دوره‌ای ضرورت بیشتری دارد، چرا که به طور معمول نتایج سیاست‌های یک رییس جمهور در دور دوم روشن‌تر می‌شود. البته این بدان معنا نیست که انتخابات واقعیت ندارد و فرمایشی است و هر کس باید اجازه بگیرد، در واقع برای تایید و رد حضور افراد در این مورد از زبان دیپلماتیک برای بیان منظور استفاده می‌شود و کمتر حالت امر و نهی داشته است. بعلاوه محدوده‌ای در نظام وجود دارد که منعی برای حضور افراد در این محدوده نیست ضمن این که پرنشاط شدن انتخابات نیز یک اصل است که مورد نظر نظام بوده است. در نتیجه این استمزاج یک سنت معمولی بوده است، آقای خاتمی هم در سال ۱۳۷۵ چنین استمزاجی را داشت، دیگرانی هم که مهم بودند، این کار را انجام دادند. طبیعی هم هست، زیرا هر کس که رییس جمهور می‌شود در هر حال می‌خواهد در این نظام و با این رهبری کار کند، و قرار نیست که نوعی تقابل را تجربه کند، هرچند ممکن است اختلاف نظر باشد و حتی در سیاست‌ها نیز زاویه وجود داشته باشد، ولی در کلیات مسأله باید تفاهم باشد. بدون حداقلی از این تفاهم حضور انتخاباتی موثر و معنادار نیست.
بنابراین هم افرادی که نامزدهای اصلی هستند می‌دانند که چنین مشورتی را باید انجام دهند و هم این انتظار معقولی است، و اگر در این جریان، مخالفتی با حضور آن فرد باشد، حتماً به صورت صریح یا آشکار بیان خواهد شد. نمونه‌اش در سال ۱۳۸۷ است که تعابیر انجام شده برای آقای خاتمی به منزله مخالفت ضمنی یا حتی صریح با حضور ایشان بود، و همان موقع هم معلوم بود که آن حضور به سرانجامی نمی‌رسد، و ایشان با فشار غیرطبیعی دوستانشان وارد میدان شدند و چیزی نگذشت که انصراف دادند؛ و فرآیند حضور نفر بعدی هم در نهایت به شکلی در آمد که متناسب با وضعیت ایران نبود.

جلسه بافت فرسوده گچساران که با حضور مسئولان استانی و شهرستانی برگزار شد
دنبال کنید

در آن جلسه توضیح دادم که به نظر من رد صلاحیت آقای هاشمی هم قطعاً رخ نمی‌داد اگر از روزهای پیش ایشان تصمیم به شرکت می‌گرفت و موضوع را با رهبری مطرح می‌کرد. این پذیرفتنی نیست که در ساعت ۵ بعدازظهر و یک ساعت پیش از پایان ثبت‌نام کسی مثل آقای هاشمی به جمع‌بندی برای شرکت در انتخابات برسد و قبل از آن چنین تصمیمی نداشته باشد. من در ذهن ایشان نبودم و نیستم ولی غیرممکن است که یک انسانی سیاسی و عاقل پیش از آن تصمیم نگرفته باشد مگر اینکه فقط به لحاظ تاکتیکی آن را به تأخیر انداخته باشد. اصولا اتخاذ این تصمیم مبتنی بر یک فرآیند طولانی است و اینکه این مسأله به این مهمی را بخواهند در عرض یک ساعت پیش از پایان مهلت ثبت‌نام و از طریق تلفن با رهبری حل کنند که جز جایگاه رسمی، رفاقت نیم‌قرنی با یکدیگر داشته‌اند، قطعاً به منزله نوعی رفتار غیرطیبعی تلقی می‌شود و نتیجه آن نیز همان است که دیدیم. البته خوشبختانه رد صلاحیت آقای هاشمی به لحاظ رسمی بیشتر وجه ناکافی بودن توانایی جسمی و فنی یافت و الا بی‌معناست که کسی همچنان رییس مجمع تشخیص مصلحت بماند ولی صلاحیت سیاسی و اخلاقی برای ریاست جمهوری را نداشته باشد، مگر اینکه از نظر جسمی و فیزیکی و مسایلی از این قبیل رد صلاحیت شده باشد.
اکنون نیز همین وضع برقرار است. اگر نظام به هر دلیلی نخواهد آقای روحانی بیاید، این را در همین زمان یا ماه‌های آینده به هر نحوی که صلاح بدانند به اطلاع وی خواهد رساند و آقای روحانی هم کسی نیست که در برابر این تصمیم مخالفت کند و ثبت‌نام نماید تا رد صلاحیت شود، مگر اینکه قصد فرد از ورود به انتخابات ایجاد فضای جدید و ارتقای سطح مبارزه سیاسی باشد. در مورد احمدی‌نژاد هم همین ادعا صادق است. خبری که در این روزها منتشر شده است، نشان روشنی از این تحلیل است. زبان ادبیات به کار رفته (اگر اصل خبر درست باشد که به نظرم معقول می‌آید)، نشان از پرهیز حکومت از این است که انتخابات به یک چالش دوقطبی و مخرب تبدیل شود است. انتخابات سال ۱۳۹۶ باید مثل ۱۳۹۲ به گونه‌ای باشد که همه (بازنده و برنده نتیجه) پس از انتخابات نفس راحتی بکشند نه آنکه تازه شروع دعوا باشد. بارها نوشتم حضور انتخاباتی احمدی‌نژاد مخالف برجام است و حکومت هزینه برجام را داده و باید ثمرات آن با بچیند و با حضور احمدی‌نژاد نه تنها این ثمرات به باد می‌رود، بلکه هزینه‌ها هم بیشتر می‌شود. دوستان و طرفداران احمدی‌نژاد عصبانی می‌شوند که این چه حرفی است که بنده می‌زنم، و بعد برای رد این نظر دست به دامن آقای هوشنگ امیراحمدی شدند تا بلکه برایشان نسخه‌ای در جواب این گزاره بپیچد. البته به نظر من احمدی‌نژاد اگر هم می‌آمد، باز هم در برابر روحانی شکست می‌خورد ولی هزینه انتخابات برای نظام بالا می‌رفت. به علاوه حضور وی با مخالفت شدید روحانیت قم مواجه می‌شد ضمن این که شکاف بزرگی در میان اصولگرایان بوجود می‌آمد و این چالش‌هایی نبود که نظام آن را بپذیرد. متأسفانه طرفداران آقای احمدی‌نژاد از نوعی ساده‌اندیشی در سیاست در رنج هستند. البته همه گروه‌ها کمابیش در مقاطعی به این ساده‌اندیشی دچار می‌شوند ولی اینکه به مدت زیاد دچار این بلیه بود، اتفاقی است که فقط در میان آنان رخ می‌دهد. کسانی که حتی متوجه نبودند رحیم مشایی یک شانس یک درصدی هم برای حضور انتخاباتی نداشت ولی با سلام و صلوات او را ثبت نام کردند، و البته هنوز هم متوجه نشده‌اند که شانس مشایی در بهار ۱۳۹۲ برای حضور در انتخابات بیشتر از شانس احمدی‌نژاد در بهار ۱۳۹۶ برای چنین حضوری است. اگر هم الآن کاری به او ندارند به این دلیل است که او را تمام شده می‌دانند و نمی‌خواهند دوباره در سطح جامعه مطرح شود ولی حیف که متوجه نمی‌شوند و دوباره درصدد وارد شدن به بازی هستند.
احمدی‌نژاد که پرنده‌اش بسته شده بود، الآن هم این بسته بودن رسمیت یافته است، ولی آقای روحانی یا نمی‌آید و یا اگر بیاید رد صلاحیت معنایی ندارد. بنابراین باید درباره این فکر کرد که چگونه باید آمد و فضای سیاسی را شکل داد؟

بیانیه رئیس مجلس|حکام خیانتکار منطقه شریک تمام جنایات صهیونیست‌ها هستند
دنبال کنید

نویسنده:

برچسب ها : ،

همسو با خبر روز

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

logo-samandehi