یادداشت #مسعودباستانى به بهانه پیام انتخاباتى سید محمد خاتمى کشتیبانی به جای سیاستورزی؟ یادم هست روزی از راهی دور برایش پیغام فرستادم. آن روزها تخت کوچکی داشتم میان یکی از چاردیواریهای سیمانی زندان رجاییشهر. همانجا از گوشهی آن تخت برایش نوشتم: «شما حق ندارید اینگونه رفتار کنید! چندین نسل از فرزندان این سرزمین سیاستورزی اخلاقمدارانه
روحانی را به کجا میبرند؟! عناصر مشکوک در حلقه اطرافیان روحانی در حال القاء انگاره پیروزی وی در مرحله اول انتخابات هستند. این انگاره دروغ چه عواقب خطرناکی میتواند به همراه داشته باشد؟ چرایی ایجاد انگاره دروغ برای روحانی حلقه پیرامونی روحانی با نظرسازی مجعول، به وی میگویند در نظر سنجیها روی مرز پیروزی است
پوپولیست یا همان اقدامات مردم باور یا عوام گرایانه را می توان در قالب اموری ارزیابی کرد که به دنبال رضایت عمومی و جلب پشتیبانی و حمایت مردم در حوزه های مختلف است که از این مسیر سیاستمداران می توانند به اهداف و خواسته های سیاسی، حزبی و گروهی نائل شوند. در برخی اوقات اقدامات پوپولیستی که از سوی مجریان یک کشور انجام می شود در قالب اقدامات عوام فریبانه قلمداد می شود و گروه ها و احزاب رقیب تلاش می کنند با تبلیغات گسترده و استفاده از رسانه به اینگونه اقدامات در راستای تخریب چهره مجریان امر، دامن بزنند.
شروع تأسیس بانک در ایران با فعالیت های تجاری همراه بوده است و نه فعالیت های تولیدی لذا همواره بانک ها در کشور علاقه مند به پرداخت تسهیلات کوتاه مدت یک ساله و یا حداکثر دوساله هستند این درحالی است که واحدهای تولیدی به تسهیلات ۵ ساله نیاز دارند و بخش مسکن به تسهیلات ۲۰ ساله، زیرا افراد فاقد مسکن از درآمد کمتری برخوردار هستند و توانایی بازپرداخت اقساط سنگین را ندارند برای مثال حداقل حقوق یک کارگر در سال ۹۲ حدود ۵۰۰ هزار تومان است که نمی تواند بیش از ۵۰ درصد آن را صرف اقساط مسکن کند.
وپولیست ها به میدان آمده اند؛از ماجرای آرژانتین عبرت بگیریم
تجربه تاریخی نشان داده است کشورهایی که در دام پوپولیست ها افتاده اند، به ازای هر سال حکومت آنها، سالیان متمادی از قافله توسعه عقب مانده اند.بعد از جنگ جهانی دوم، آرژانتین کشوری متمول و پیشرو تلقی می شد.در آن سالها آرژانتین بعد از استرالیا، بریتانیا و آمریکا ثروتمندترین کشور جهان بود و جایگاهی برتر از فرانسه، آلمان و ایتالیا، ژاپن و سایر قدرت های امروزی داشت.
کجا و به کجا ببریم این دردنامه را باز هم صدای مانده در گلو، باز هم نفس هایی که با نگاه فرزندان به شمارش می افتد و باز عرق شرم بر جبین خسته کارگران و اینک تعطیلی، بیکاری، آشفتگی جوانان شهرم و باز هم گچساران مظلوم. کارگرانی که با هزاران امید دلخوش به کاری هرچند موقتی بودند که برای خود شاید سقفی بسازند تا بتوانند دلخوشی کوچکی در تب وتاب زندگی نا آرام و پر از حسرتشان بکارند، ولی انگار دست زمانه و بی تدبیری حاصل از بی برنامگی اجازه رشد و نمو و بقا را از انها میگیرد.