یگان عملیاتی و خرابکاری هردو آمریکایی-انگلیسی هستند
بسیاری از ردپاها نشان دهنده ی سیاستمداران موج سوارند. این حقیقت تلخی است که در جریان خیزش ها و اتفاقات چند ساله اخیر به اثبات رسیده است بسیاری از آنها هیچگونه دلسوزی نسبت به سرنوشت مردم خویش ندارند و تنها نزدیک شدن به حاکمیت و اشغال چند پست تشریفاتی برای شان ارزشمند است.
کرونا :
♦️دقت کرده اید؟ مدیران لیبرال مآب با رسیدگی نکردن به مشکلات اقتصادی و اجتماعی، موجب انباشت آنها و تولید نارضایتی می شوند. مدتی بعد، سر و کله شبه مارکسیست ها و چپ نماها برای موج سواری روی همین نارضایتی پیدا می شود!
اما لیبرال در تعریف کلی چیست و چرا اینقدر خطرناک به نظر می رسد؟!!
لیبرالیسم از سویی به یک جریان سیاسی بورژوازی اطلاق میشد که در عصر مترقی بودن آن یعنی در زمانی که سرمایه داری صنعتی علیه اشرافیت فئو دالی مبارزه میکرد و درصدد گرفتن قدرت بود، به وجود آمد و رشد کرد. لیبرالها در آن زمان بیانگر منافع و مدافع طبقهای در حال رشد و بالنده بودند. آزادی از قید و بندهای اقتصادی و اجتماعی دوران فئودالیسم را طلب میکردند، میخواستند که قدرت مطلقه سلطنت محدود شود، در مجلس عناصر لیبرال راه یابند و حق رأی آزاد و سایر حقوق سیاسی در محدوده خاص آن دوران و به مفهوم بورژوایی آن به رسمیت شناخته شود. در قاموس مارکسیستی، مفهوم سیاسی لیبرالیسم به یک روش نانوشته و درویش مسلک در داخل حزب طبقه کارگر نسبت به دشمن طبقاتی اطلاق میشود. در این مفهوم لیبرالیسم به معنای آشتی طلبی غیراصولی به ضرر اساس اندیشههای «مارکسیسم – لنینیسم»، نرمش بجا در مقابل خطا و نادیده گرفتن نقض اصول به علل مشخصی به کار میرود. لیبرالیسم در این مفهوم از نمودهای فرصتطلبی و فردگرایی است.
اما مارکسیسم در تعریف کلی چیست و چرا اینقدر خطرناک به نظر می رسد؟!!
میان مارکسیستهای مختلف، برداشتهای بسیار متفاوتی از مارکسیسم و تحلیل مسائل جهان با آن موجود است اما موضوعی که تقریباً همه در آن توافق دارند: «واژگونی نظام سرمایه داری از طریق انقلاب کارگران و لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و لغو کار مزدی و ایجاد جامعهای بی طبقه با مردمی آزاد و برابر و در نتیجه، پایان از خود بیگانگی انسان» است. (از خود بیگانگیای که کمونیستها معتقدند در جهان سرمایه داری ناگزیر و حتمی است)
مطابق نظرات مارکسیستها در مورد کمونیسم، مهمترین ویژگی زندگی انسانها در یک جامعه طبقاتی از خود بیگانگی است و کمونیسم به این دلیل که آزادی انسانها را بهطور کامل به رسمیت میشناسد مکتبی مطلوب است. مارکس مطابق نظر گئورگ ویلهلم فردریش هگل آزادی را فراتر از حذف محدودیتها و عملی با محتوای اخلاقی میداند. آنها اعتقاد دارند که کمونیسم به مردم اجازه میدهد که هر کاری را که دوست دارند انجام دهند اما در عین حال مردم را در شرایطی قرار میدهند که نیاز به خدمت گرفتن همنوعشان را احساس نمیکنند. در حالی که هگل اعتقاد دارد که با پرده برداشتن از این نوع زندگی اخلاقی به حیطه افکار انسانها میرسیم، مارکس کمونیسم را نشأت گرفته از مادیات و به خصوص رشد ابزارهای تولید میداند.
هردو آمریکایی-انگلیسی هستند
🔹هردو آمریکایی-انگلیسی هستند و مانند دو لبه یک قیچی عمل می کنند. میان آنها تقسیم کاری در جریان است، حتی اگر مخالف هم به نظر بیایند. رد پای هر دو طیف را در تولید برخی نارضایتی های کارگری و صنفی و سپس موج سواری سیاسی و براندازانه و ضد انقلابی می توان دید که همواره موجب به حاشیه افتادن مطالبات مشروع صنفی بوده است.
بسیاری از ردپاها نشان دهنده ی سیاستمداران موج سوارند.
بسیاری از ردپاها نشان دهنده ی سیاستمداران موج سوارند. این حقیقت تلخی است که در جریان خیزش ها و اتفاقات چند ساله اخیر به اثبات رسیده است بسیاری از آنها هیچگونه دلسوزی نسبت به سرنوشت مردم خویش ندارند و تنها نزدیک شدن به حاکمیت و اشغال چند پست تشریفاتی برای شان ارزشمند است.
یگان عملیاتی و خرابکاری
♦️سیا و ام آی سیکس مهارت دیرینه ای در تربیت ماموران چب نما و شبه عدالت خواه دارند؛ قدیم ها به همین آدم های آمریکا و انگلیس، توده ای- نفتی و چپ آمریکایی می گفتند. آنها یگان عملیاتی و خرابکاری هستند.
امیدوارم مردم عزیز ما، فعالان مدنی و خانواده شهدا، با هوشیاری کامل به قضیه نگاه کنند و اجازه ندهند این موج سواری تداوم یابد و جای مدعی و مدعی علیه را عوض کنند.
نویسنده:
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰