جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمشید ، هنگام درخشندگی زندگی آریاییان

نام جمشید در اوستا ( ییم خش ات ) از دو بهر (اییم) و ( خش ات ) بر آمده است . (ییم) در همان زبان برابر با همزاد است.این واژه در زبان پهلوی بگونه ی (یم) و درفارسی بگونه ی (جم) در آمد و در برخی گویشهای ایرانی هنوز همان روی ، روان است

اختصاصی کرونا

کد خبر : 14848
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۲

کرونا :

جمشید ، هنگام درخشندگی زندگی آریاییان

نام جمشید در اوستا ( ییم خش ات ) از دو بهر (اییم) و ( خش ات ) بر آمده است . (ییم) در همان زبان برابر با همزاد است.این واژه در زبان پهلوی بگونه ی (یم) و درفارسی بگونه ی (جم) در آمد و در برخی گویشهای ایرانی هنوز همان روی ، روان است .

چنانکه در کرمان دو فرزند همزلد را (یومولو) میخوانند ، در زبان میناب و در چند بخش از تاجیکستان نیز چنین است . در بجستان خراسان واژه بگونه ی ( جملی ) و در زبان لری بویراحمدی (جمو جمو) میخوانند . (خش ات) اوستایی که در زبان پهلوی بگونه ی (شیت) در آمد و به فارسی شید خوانده میشود ، درخشش و تابناکی است و بر رویهم این نام را میتوان هنگام ( همزاد تابندگی ) یا زندگی درخشان آریاییان پیشین یا هنگام خورشید در شمار آورد .

چنانکه خورشید نیز بگونه (خور) و (خش ات) خور درخشان است . این هنگام در شاهنامه فردوسی چنین آغاز میشود

گرانمایه جمشید فرزند اوی کمر بست یک دل پر از بند اوی
جهان را فزوده بدو آبروی فروزان شده تخت شاهی بدوی
” منم ” گفت با فره ایزدی همم شهریاری و هم موبدی
بدان را ز بد دست کوته کنم روان را سوی روشنی ، ره کنم

در شاهنامه چنانچه در در سیوم خواهد آمد ، نخستین آزمایش و آموزش رشتن و بافتن پارچه است . اما پیداست که پیش از آن (نمد) پدیدار گردید . زیرا ، چون پشم گوسفندان بلند شود بهنگام گذشتن از کنار گیاهان کوتاه بویژه بوته های خار ، تکه تکه پشم ها که خار بدان میچسبد از تن آنان جدا شده و در بیابان میماند .

روشن است که شاید نخستین بار کسی آن تکه های پشم را از بیابان فراهم آورده ، به زیستگاه خود برده باشد و چون چندی زمان بر توده پشم گرد کرده گذشت ، بگونه یک زیرانداز کلفت و گرم درآمد و این کار سرآغاز (نمد مالی) در میان نیاکان گردید .

اما چنین کار ، با آموزش و آزمایش همراه نبوده و رویدادی ساده بوده است که مردمان را با ویژگی پشم آشنا کرد . با آنکه از پیدایی نمد در شاهنامه سخن به میان نیامده است ، اوستا این پدیده را در خود نگاه داشته است زیرا که ریشه این واژه ، ما را به شاخه ها و بر آن ، ره مینماید .

نمد در اوستا ، بگونه های (نیمت) و (نمت) آمده است از ریشه (نم = خم شدن)
و هنوز نیز نمد مالان ایران برای مالیدن نمد بر روی پشم خم میشوند و چندان آنرا با نم آب بیاری ساق دستها میمالند تا یکپارچه شوند و بگونه ی زیر انداز در آید .

سریالها نباید برخی مقدسات را طفیل خنده کنند
دنبال کنید

هنوز چوپانان (و تا یک هنگام پیش ، ساربانان) در کردستان ، آذربایجان ، گیلان ، تبرستان و خراسان جامه نمدین بنام (کپنک) میپوشند که آنان را در سرمای سخت نگاهبانی میکند .

روشن است که این گفتار ، که بنام آغاز کار جمشید آمده است نشان دهنده روزگار روشن و نیکی است که همه ی آن هنگام را گرفته بود ، اما نخستین کار که در آن روزگار انجام گرفت این بود
بیاموختشان رشتن و تافتن بتار اندرون ، پود را بافتن
و همین است سرآغاز هنگامی که آنرا از (ویونگهان) و (تهمورث) جدا میکند زیرا که مردمان از آغاز آفرینش تا این زمان برهنه می زیستند و در این زمان ، تن خویشتن رابه جامه آراستند .

این خود یک دگرگونی بس آشکار در شیوه ی زندگی پیشینیان به شمار میرفت .
پیداست که دستیابی به نخ در آغاز همراه با بازی با پشم بوده است . چنانچه اگر پشم را میان انگشتان بتابیم نخی کوتاه پدید می آید و چون با آزمایش و گذر زمان بر اندازه پشم
بیفزاییم نخ بلند تر میشود .

اما این بلندا مرز و اندازه ای دارد و میباید آنرا برگرد چوبی بپیچانیم تا بتوان از اندازه آن گذشتن .
مردمان هنگام جمشد نرم نرم ، با این کار بدانجا رسیدند که بجای تابیدن نخ با انگشتان میتوان آن چوب را که (کم کم بگونه ی دوک درآمد) بر گرد خود بپیچانند و همواره نخ تابیده شده را بر گرد آن بیفزایند .

اما این آغاز کار است که میباید دهها و سدها و شاید هزاران سال بگذرد تا پی برند اگر نخها را در کنار هم چون تار بچینند و با نخی دیگر که پود نامیدندش یکی در میان زیر و بالای تارها را بپیچانند تارها به دیکدیگر پیوسته میشوند و پارچه پدید می آید .

چنین کار را نمیتوان با پهن کردن تارها برروی زمین به انجام رساندن ، زیرا که نخهای گسترده شده را باد جابجا میکند . برخورد دست و انگشتان با آنها نیز تارها را پریشان و کار را دشوار میسازد.

پس میتوان اندیشیدن ، که این کار از گذر آزمایشهای دیگر گذشته باشد که نخستین آنها گرفتن چند تار بر دست بوده باشد . چنانچه دو کس دو سر تارها را در دست بگیرند و سیم کس پودها را از میان آنها بگذراند .

با چنین کار پارچه ای کم پهنا به پهنای یک بند انگشت یا کمتر بافته میشد . مردمان ، همین پاره باریک را بر میان خویش می بستند .

آنچه امروز در آیین پذیرش دین زرتشتیان روان است این است که در پانزده سالگی ، بر روی پیراهن سپیدی که (سدره) نام دارد بندی بافته شده از پشم گوسفند سپید بر میان نیز بندند .
این بند در زبان فارسی (کشتی) و در پهلوی (کوستیک) نامیده میشود . اما در کهن ترین زبان آریایی اوستا ، اایویاونگهن خوانده میشود و این (نخستین پوشش) یا (نخستین جامه) گزارش میشود .

روحانی: ملت ایران در جنگ اقتصادی حماسه جدیدی را آفریده است
دنبال کنید

این آیین یا پوشیدن میان بند ، برای رسیدن به گروه مردان در میان گروهی از سیاهپوستان آفریقا ، هنوز روان است که مردان برهنه ، همه ، همان میان بند را بسته دارند و کودکی پانزده ساله برای بستن آن بسوی مردان میرود .

طبق نگاره های موجود در این زمینه اندام و بالای بلند و کشیده و چهره روشن این گروه نشان از آن دارد که آریایی بوده اند و بدنبال رویداد سرما به آفریقا رفته اند .

شگفت است که بومیان استرالیایی نیز چنین آیینی را برای اندر شدن کودک به گروه مردان دارند .
زرتشتیان هنوز میان بند را بر میان دارند و کشتی بستن را همچون یک پدیده دینی میشناسند .

پس از گذر زمان پی بردند شمار تارها که در دست گرفته میشود اندک است . چون اندیشیدند که میتوانند پارچه ای پهن تر پدید آورند و پس از آزمایشهای فراوان نخستین دستگاه کار ورزی جهان را ساختند که همان (چهارچوب) است و آنگاه میتوانستند چهار چوب یا دستگاه بافندگی خود را در هر جای که بخواهند بکار گیرند اما اینکار را پیامد فرخنده دیگری نیز به همراه بود آغاز (درگری)و کار با چوب در جهان . پیداست که چون چهار چوب را ساختند بدنبال آن چیزها و دستگاههای دیگر ساخته شد و دست ورزی و پیشه تازه رونق پذیرفت .

اینچنین بزرگترین دگرگونی جهان در زندگی نیاکان ما پدیدار شد و مردمان برهنه ، جامه پوشیدند و دری تازه بروی زندگی آنان گشوده شد . به همین روی است که از پدید آمدن پارچه با بزرگداشتی شایسته نام بردند .

واژه یا (ونگه) در وندیداد ، فرگرد ۶ بند ۵ و نیز در وندیداد ، فرگرد ۱۸ ، و بندهای ۳۴ و ۳۷ ، و یشتها ، در یشت ۱۰ بند۶۷ ، یشت ۱۵ بند ۵۴ ، یشت ۵ بند ۶۴ ، یشت ۱۳ بند ۱۷ ، برابر با رخت و جامه و پوشاک است .

اما در یسنای ۳ بند ۲ ، یسنای ۳۶ بند ۲ ، یسنای ۵۸ بند ۷ و یشت ۱۳ بند ۴۹ ، از آن با
رویداد بزرگ ،
پذیرش بزرگ ،
پیش آمد بزرگ ،
یاد شده است .

سخن را گزارش دیگر نمیباید که خود از بزرگترین رویداد جهان پرده بر میدارد .

برگرفته از کتاب داستان ایران (بر بنیاد گفتارهای ایرانی) تالیف دکتر فریدون جنیدی
تهیه کننده زیبا بهرامی زاده

نویسنده:

برچسب ها : ، ، ، ، ،

همسو با خبر روز

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

logo-samandehi