امین کائیدی شادگان- تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک
صلح یا تسلیمنامه؟ وقتی ترامپ برای اوکراین نسخه مینویسد
مقاله بلند امروز ، کنایهآمیز، تحلیلی و همراه با پیام عبرت برای آیندگان با لحن گزنده و ژورنالیستی است . صلح یا تسلیمنامه؟ وقتی ترامپ برای اوکراین نسخه مینویسد گاهی تاریخ با صدایی بلند حرف میزند، اما سیاستمداران آنقدر سرگرم قدرتاند که صدای تاریخ را نمیشنوند. ماجرای جملهٔ عجیب دونالد ترامپ به زلنسکی – «صلح
کرونا :
امین کائیدی شادگان- تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک

مقاله بلند امروز ، کنایهآمیز، تحلیلی و همراه با پیام عبرت برای آیندگان با لحن گزنده و ژورنالیستی است .
صلح یا تسلیمنامه؟ وقتی ترامپ برای اوکراین نسخه مینویسد
گاهی تاریخ با صدایی بلند حرف میزند، اما سیاستمداران آنقدر سرگرم قدرتاند که صدای تاریخ را نمیشنوند. ماجرای جملهٔ عجیب دونالد ترامپ به زلنسکی – «صلح نکنی، سلاح نمیدهم» – یکی از همان لحظههای تاریخی است؛ لحظهای که باید آن را قاب گرفت و برای نسلهای بعدی روی دیوار درس سیاست آویزان کرد.
این ماجرا نهتنها درباره جنگ اوکراین است، بلکه درباره معنای واقعی قدرت، استقلال و سیاست خارجی هر کشوری است که روزی خیال میکند «متحدان بزرگ» تا آخرین لحظه پشتش میایستند.
وقتی صلح شبیه دستورالعمل آشپزخانه میشود
در منطق سیاسی ترامپ، صلح اوکراین باید چیزی شبیه یک قرارداد ساده باشد:
کمی زمین بده، کمی از ارتشت بزن، کمی هم از ناتو فاصله بگیر، تا در مقابل شاید چند جعبه سلاح بیشتر تحویل بگیری!
مشکل اینجاست که این نسخه، شبیه قرارداد صلح نیست؛ شبیه تختهسیاهی است که روی آن شروط تسلیم کشور مغلوب نوشته شده است.
تنها تفاوت این است که در این نبرد، هنوز هیچکس رسماً شکست نخورده.
تعجبآورتر اینکه کسی از خود نمیپرسد:
صلح با چه چیزی؟ با واقعیت میدانی یا با خواستههای روسیه و آمریکا؟
آیا صلحی که بر اساس فشار واشنگتن نوشته شود، واقعاً پایان جنگ است یا فقط استراحتی کوتاه قبل از دور جدید درگیریها؟
قرارداد صلح یا لیست تحویل اموال؟
ترامپ شروطی را مطرح میکند که اگر روی کاغذ بنویسید و اسم طرفها را حذف کنید، کاملاً شبیه توافق یک قدرت اشغالگر با یک کشور شکستخورده است.
- عضویت ناتو: لغو
- ارتش: کوچک یا بیاثر
- سلاح: کنترلشده و مشروط
- سرزمین: حداقل ۲۰٪ واگذاری
- استقلال سیاسی: در حد یک استان خودمختار
در چنین شرایطی، چه تفاوتی بین «کشوری مستقل» و «یک منطقه حائل میان دو قدرت بزرگ» باقی میماند؟
این پرسش را تاریخ بارها پرسیده است، اما هنوز جوابها تغییر نکردهاند.
صلحی که با باج آغاز میشود، با جنگ ختم میشود
این واقعیت تلخ در سیاست بینالملل بارها تکرار شده:
وقتی کشوری برای صلح باج بدهد، باید آمادهٔ باجهای بعدی هم باشد.
این همان درسی است که بسیاری از ملتها و دولتها دیر فهمیدند:
- چکسلواکی در ۱۹۳۸ زمین داد تا صلح بخرد؛ نتیجه؟ تکهتکه شد.
- گرجستان در ۲۰۰۸ کوتاه آمد؛ نتیجه؟ دو منطقهاش هنوز جدا ماندهاند.
- سوریه زمانی فکر کرد قدرتهای خارجی روزی دست از سرش برمیدارند؛ نتیجه؟ یک دهه جنگ.
اوکراین اگر با منطق «زمین بده تا آرامش برگردد» وارد صلح شود، دیر یا زود با این سؤال روبهرو میشود:
حالا که این بخش را دادیم، روسیه فردا بخش بعدی را مطالبه نمیکند؟
درس عبرت: هیچ کشوری روی پای دیگری نمیایستد
این بحران، یک پیام بلند برای آیندگان دارد؛ پیامی که باید با خط درشت زیر آن کشید:
کشوری که امنیتش را بر پایه ارادهٔ دیگران بنا کند، دیر یا زود در معادلهٔ منافع آنها فدا خواهد شد.
امروز به اوکراین گفته میشود:
«برای اینکه از تو دفاع کنیم، اول باید در برابر دشمنات کوتاه بیایی.»
فردا ممکن است به کشور دیگری بگویند:
«برای اینکه ثبات داشته باشی، باید از بخشی از استقلالت صرفنظر کنی.»
این داستان تکراری تاریخ است؛ تاریخ کشورهایی که فکر کردند حمایت خارجی میتواند جایگزین ارتش، ارادهٔ ملی یا استقلال تصمیمگیریشان شود.
تحقیر زیر پوست سیاست
لحن ترامپ – هرچند غیررسمی، اما کاملاً واقعی – یک پیام پنهان دارد:
«تو بدون ما هیچ کاری نمیتوانی بکنی.»
این پیام برای هر کشوری که روزی به امید غرب یا شرق بنشیند، باید ترسناک باشد.
کشوری که بهجای تکیه بر مردم خود، بر وعدهٔ دیگران تکیه کند، همیشه در نقطهای از تاریخ با گزارهای مشابه روبهرو خواهد شد:
«اگر از خواستهٔ ما تبعیت نکنی، حمایت قطع میشود.»
نهتنها اوکراین، بلکه تمام کشورهایی که خیال میکنند وابستگی نظامی یا سیاسی میتواند امنیت پایدار بسازد، باید این صحنه را خوب نگاه کنند.
آیندگان بدانند…
هر توافقی که بر پایهی «فشار خارجی» نوشته شود، نه صلح میآورد، نه ثبات؛
تنها چیزی که میآورد، یک مکث کوتاه میان دو مرحله از بحران است.
آیندگان بدانند:
- صلحی که با تهدید به قطع سلاح نوشته شود، صلح نیست؛ معامله است.
- کشوری که زمین بدهد تا نفس بکشد، روزی باید با دستان خالی دوباره بجنگد.
- قدرتی که امروز متحد است، فردا شاید در انتخابات عوض شود و همه چیز را برگرداند.
- و مهمتر از همه: هیچکس برای دفاع از کشوری که خودش پایدار نایستاده، هزینه نمیدهد.
سخن آخر؛ سیاست بیرحمتر از آن است که تصور میکنیم
ترامپ شاید صریحتر حرف میزند، اما واقعیت همان است که پشت پردهٔ تمام قدرتها جریان دارد:
حمایتها همیشه به شرطی است؛ شرط منافع آنها، نه نیاز شما.
و اینجاست که جملهٔ معروفی معنا پیدا میکند:
در سیاست بینالملل، کشورها نه دوست دائمی دارند، نه دشمن دائمی؛ فقط منافع دائمی دارند.
اوکراین امروز فقط نمونهٔ جدیدی است از تکرار یک درس قدیمی.
درسی که اگر نسلهای آینده آن را فراموش کنند، روزی دوباره مجبور میشوند صلح را با قیمتِ خاک و استقلال بخرند.
نویسنده:امین کائیدی شادگان- تحلیلگر مسائل ژئوپلیتیک
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.









ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰