خانه سیاه است

فروغ فرخزاد در «خانه سیاه است»** تکلمه می کند؛

و تو ای فراموش شده ی روزها
که خویشتن را به قرمز ملبس می سازی
و به زیور های زر می آرایی، و چشمان خود  را به سرمه جلا می دهی،
به یاد آور که خود را عبث زیبایی داده ای
به سبب آوازی در بیابان بیراه
و یارانت که تو را خوار شمرده اند
وای بر ما، زیرا که روز رو به زوال نهاده است و سایه های عصر دراز می شوند
و هستی ما چون قفسی که پر از پرندگان باشد
از ناله های اسارت لبریز است
و در میان ما کسی نیست که بداند
که تا به کی خواهد بود
موسم حصاد گذشت و تابستان تمام شد
و ما نجات نیافتیم

مانند فاخته برای انصاف می نالیم و نیست
انتظار نور میکشیم و اینک، ظلمت است
و تو ای نهر سرشار که نفس مهر تو را می راند
به سوی ما بیا
به سوی ما بیا

** فیلم مستند «خانه سیاه‌است» را می‌توان حاصل همکاری فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان در استودیو فیلم گلستان دانست که جایزهٔ بهترین فیلم مستند همان سال (۱۳۴۲) را در فستیوال فیلم آلمان غربی از آن خود کرد.
حضور جذامی‌ها در فیلم به عنوان طرد شدگان جامعه، به تصویر کشیدن روزمرگی و انسان گرفتار به طور عام از شاخص‌های مهم این فیلم به شمار می‌آیند.
نقل از ویکی پدیا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتخابات خانه مطبوعات استان کهگیلویه و بویراحمد، ناخودآگاه، تصاویری از مستند بی بدیل فروغ در پیش چشمانم آورد که گروهی از آدم ها را مانند جذامی های بابا داغی تبریز از دنیا دورافتاده بودند.

در انتخاباتی که عنوان مطبوعات استان نام داشت هیچ نشانی از استانی بودن در آن نبود و قید خانه هم ابتدای آن آوردند اما در این خانه هیچ زنی نام ننوشت و خانه بی زن معنا ندارد.

هیچ خبرنگاری از هیچ نقطه ای از استان به جز یاسوج دعوت نشده بود و حتی  سی سخت هم از قلم افتاده بود و چه خوب گفتند بچه های انجمن خبرنگاران گچساران که لفظ جدیدی را به کار بردند؛ انتخابات خانه مطبوعات یاسوج.

آنها تباری را فراموش کردند که در دهدشت عرق ها برای روزنامه ها ریخت و کیوان سروش را یادشان دفت که چه ها می کند.

حتی علی اکبر حیدری قدیمی ترین خبرنگار و کهن روزنامه چی استان که این روزها دچار بیماری قلبی شده و زواره کائیدی که سیاسی ترین روزنامه دهه هشتاد(ایثارگران) را که نبی زاده مدیرمسئولش بود را زیر چاپ می برد.

حتما تعدادی را از قلم می اندازم و دلم نمی آید از لطف الله پورانپور نگویم که همه باشتی ها با او آشنایند.

وی از خاتمه دادن به فعالیت فله‌ای سایت‌ها به عنوان یکی دیگر از کارهای اداره کل ارشاد سخن به میان آورد و گفت: بیش از ۶۰ سایت در استان داشتیم که داد همه را درآورده بودند و تعداد آن‌ها را به ۲۳ سایت رساندیم.

فرمایش کرده اند که: اعتقاد داریم که نمی‌توان از سایتی که مجوز ندارد دفاع کرد زیرا سایت بدون مجوز مانند تفنگ قاچاق است.

تمام هنر دوستان انگار این است که سایت های فله ای و قاچاقی(به زعم یکی از دوستان) را تعطیل کرده اند و از ۶۰ سایت به ۲۳ سایت رسانده اند.

آنها نمی گویند خبرنگار همان سایت های قاچاقی که در گرما و سرما پشت سرشان در بیابان ها و خیابان ها و دورافتاده ترین مناطق  هستند و چهره مبارک مدیران را به مردم نشان می دهند خوب هستند ولی وقتی پوستین از چهره شان برداشته و عریان به مردم معرفی می شوند فله ای می شوند.

خبر قدیمی؛ شناسهٔ خبر: ۱۶۶۵۶۵۹ – یکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۱؛‌ به گزارش خبرنگار مهر، این انتخابات عصر شنبه با حضور ۸۹ عضو این خانه و مدیرکل و معاون مطبوعاتی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان برگزار شد تا اعضای جدید این تشکل صنفی مشخص شوند.

خبر جدید؛ http://www.faslino.com/?p=3665؛  از مجموع ۱۱۰ خبرنگار حاضر در استان فقط ۲۸ نفر حق شرکت در این انتخابات را داشته باشند.

افاضه کلام فرموده اند: حمایتی از رسانه‌های معامله‌گر در کهگیلویه و بویراحمد نمی‌کنیم… نمی‌توان از کسانی حمایت کرد که دنبال معامله و داد و ستد باشد و پول بگیرد و گزارش بزند.

به روشنی بیان نشده کی و از کدام شخص پول گرفته و مگر نه غیر از این است که مدیران فله ای چون دوستان شما گزارش می دهند و اگر نگیرد چه کند. آیا از سوی شما چه حمایتی می شود. کدام خبرنگار دنبال معامله بوده است.

مگر حضرت امام(ره) و ر هبر معظم انقلاب همواره بر ارائه گزارش از دستگاه هاژی حاکمیتی به مردم تاکید نداشته و ندارند؟

مگر در بودجه سازمان ها(چه حاکمیتی و چه دولتی) بخشی را به عنوان ارائه گزارش عملکرد در رسانه ها در نظر نگرفته اند.

چرا چنین افسارگسییخته بر اصحاب جرائد و رسانه می تازید و ترسی از خدا و روزی که وعده داده ندارید و هر چه می خواهید بر زبان می آورید؟ حداقل آبروی افراد و خانواده شان را در نظر بگیرید.

اتفاقا استان ما بهشت خبرنگاران است و این جنت مکان به لطف همین رسانه های بی مجوز به این شکل درآمده است.

به استان های دیگر سری بزنید. فارس، خوزستان و چهارمحال نزدیکترین استان ها به ما هستند. ببینید کدام یک رسانه ای مثل رسانه های ما دارند که خوب و بد همه را بزنند و در همه جا حضور داشته باشند.

این همه تحلیل سیاسی، اجتماعی، ورزشی را یک رسانه در شیراز و اهواز و شهرکرد به خواب هم نخواهد دید.

مگر خبر ندارید رسانه در سال چه هزینه هائی دارد؟ خبر ندارید هاست و دومین و ترافیک و تلفنو اینرتنت و و اجاره و تاکسی و قبض تلفن همراه و برق و آب و گاز و تاسیسات و تجهیزات چه میزان است؟ خبری از حق التحریر ناچیز خبرنگاران آیا دارید؟

آیا می دانید چند نفر از خبرنگاران استان از بیمه های رسانه ای استفاده می کنند؟ آیا می دانید هیچ قدمی برای تسهیل امور صنفی خبرنگاران برنداشته اید؟

اصلا می دانید چه مقدار از آگهی های ادارات به سایتت ها داده می شود؟ من به شما می گویم: تقریبا هیچ.

آیا از نحوه توزیع آگهی های اداره کل و ادارات شهرستانی ارشاد خبر دارید؟ می دانید چه دست هائی در بین است؟ آگهی ها کجا می روند؟ سرپرستی روزنامه ها چه کسانی هستند؟ آیا از مافیای آگهی ها که از دولت های قبل شکل گرفته خبر دارید؟

دوباره گفته اند: از روزی که آمدیم ساماندهی مطبوعات را در دستور کار قرار دادیم و اولین جشنواره مطبوعات استان را با تجلیل از ۲۲ اثر برگزار کردیم.

و در جائی دیگر: اولین نمایشگاه مطبوعات را پس از ۳۷ سال در استان برگزار کردیم و در سامانه سمان ساماندهی داشتیم.

و باز هم: سال گذشته، فصل بهار مطبوعات در استان کهگیلویه و بویراحمد بود زیرا کارهایی انجام شد که در گذشته به هیچ وجه انجام نشده بود.

همه اینها که فرموده اید درست است ولی به گونه ای القا شده است که همه چیز گل و بلبل است.

به مخاطبین فرموده های شما باید گفت همه این برنامه ها با حاشیه های فراوان و پرسش های بی شمار برگزار شد و اتفاقا در دوره های پیشین و قبل از شما همین کارها و همین انتخابات ها و برنامه ها بدون کمترین حاشیه برگزار شده و صحیح آن بود که از گذشته گان نیز نامی به نیکی یاد می شد.

تنظیم خبر : امین کائیدی شادگان

نویسنده: