جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

اصولگرایی داشتن برنامه برای اداره کشور و رشد شایستگان در عرصه حاکمیت است

دکتر جلالی: اصولگرایی داشتن برنامه برای اداره کشور و رشد شایستگان در عرصه حاکمیت است رییس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت اصول قطعی را مشخص و مبرهن دانست که در معنای واقعی داشتن برنامه برای اداره کشور و رشد دادن شایستگان در عرصه حاکمیت و حکومت است.

اختصاصی کرونا

کد خبر : 11918
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۶


دکتر جلالی:


اصولگرایی داشتن برنامه برای اداره کشور و رشد شایستگان در عرصه حاکمیت است


رییس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت اصول قطعی را مشخص و مبرهن دانست که در معنای واقعی داشتن برنامه برای اداره کشور و رشد دادن شایستگان در عرصه حاکمیت و حکومت است.


اصولگرایی داشتن برنامه برای اداره کشور و رشد شایستگان در عرصه حاکمیت است 3

به گزارش مجلس نیوز، دکتر کاظم جلالی نماینده مردم شاهرود و میامی در مجلس در گفتگویی تفصیلی با روزنامه اعتماد، درخصوص تشکیل حزب رهروان ولایت سخن گفت و ناگفته‌هایی از جلسه استیضاح وزیر علوم دولت یازدهم را بیان کرد.


متن کامل مصاحبه دکتر جلالی رییس فراکسیون اکثریت مجلس را در زیر می‌خوانید.


** اخیرا صحبت‌هایی درباره تاثیرگذاری برخی نمایندگان بر استیضاح وزیر علوم مطرح شده است و برخی افراد معتقدند که عامل اصلی این استیضاح بوده‌اند، با توجه به اینکه گفته می‌شود در آن زمان از سوی هیات رییسه مجلس تلاش‌هایی جهت پس گرفتن امضاها صورت گرفت، اگر ممکن است شما نیز توضیحاتی در مورد روند استیضاح آقای فرجی‌دانا ارایه بفرمایید؟


در جریان استیضاح آقای فرجی‌دانا تلاش‌های زیادی صورت گرفته بود تا این استیضاح انجام نشود، در همین راستا آقای لاریجانی جلسه‌ای گذاشتند که در آن جلسه از بنده و آقای حداد عادل به عنوان روسای دو فراکسیون مجلس دعوت کردند تا با حضور آقای فرجی‌دانا و برخی استیضاح‌کنندگان دور هم جمع شویم. در آن جلسه توافقاتی شده بود تا وزیر علوم در چند حوزه پیگیری‌هایی را انجام دهد که یکی از موارد پیگیری همان بحث پرحاشیه «بورسیه‌ها» بود و دیگری هم بحث چند نفری بود که به عنوان مسوول در وزارت علوم منصوب شده بودند که حساسیت‌هایی را در مجلس برانگیخته بود. از همان تاریخ برخی بحث دوماه فرصت به وزیر را مطرح کرده بودند ولی برخی دوستان گفتند که پس از دو ماه مجلس به روزهای تعطیلات خود می‌رسد لذا بحث یک ماه مطرح شده بود.


**این برای قبل از جریان اعلام وصول استیضاح بود؟


بله، پس از آنکه استیضاح اعلام وصول شد ما در فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت دو جلسه را با آقای فرجی‌دانا به عنوان هیات رییسه فراکسیون برگزار کردیم و در آن جلسه بنده خدمت ایشان گفتم که همه دم از مصلحت نظام و انقلاب و کشور می‌زنیم ولی مرتب انتظار داریم دیگری مصلحت نظام، انقلاب، کشور و دولت را رعایت کند، ولی درباره خودمان چنین قضاوتی را نمی‌کنیم. لذا بنده در آن جلسه استدلال کردم که بعضی از اشخاصی که مجلس روی آنها حساس هست می‌توانند در جای دیگری مشغول به خدمت بشوند و چه دلیلی دارد وقتی بحث ماندن و نماندن شما به بودن یا نبودن چند نفر منوط شده است بر بقای این افراد اصرار شود؟ اینها چهره‌های علمی و دانشگاهی هستند و شاید خودشان هم خیلی به پُست علاقه‌مند نباشند و بعد از آن هم می‌روند و در دانشگاه خدمت می‌کنند.


**نظر آقای فرجی دانا در مورد این استدلال چه بود؟


 آقای فرجی‌دانا کلیت استدلال ما را اگرچه دیر، ولی بالاخره پذیرفت و از همین مسیر به سمت حل موضوع می‌رفتیم که در جلسه دومی که ما با آقای فرجی‌دانا داشتیم در وسط جلسه بود که از دفتر آقای لاریجانی گفتند که با بنده کار دارند و خدمت ایشان رسیدم و در آنجا هم این بحث مطرح شد که آقای باهنر اعلام کرده‌اند که دوستان استیضاح‌کننده گفته‌اند که اگر این چند نفر از مسوولیت کناره‌گیری کنند ما استیضاح را پس می‌گیریم؛ بنده گفتم البته الان خیلی دیر شده ضمن آنکه بعید است آقای باهنر بتواند همه استیضاح‌کنندگان را اقناع کند، فکر می‌کنم این حرف‌ها برای روز سه‌شنبه‌ای بود که روز بعد از آن استیضاح انجام می‌شد و فرمولی هم برای این پیدا شده بود که چگونگی کنار رفتن اینها کاملا مشخص شده بود که به شکلی این افراد کنار بروند و روی این موضوع هم توافق شده بود. آقای لاریجانی به بنده گفتند که شما با آقای باهنر هم در این خصوص صحبت کنید.


**پاسخ شما چه بود؟


 من خدمت آقای لاریجانی گفتم که طیف استیضاح‌کنندگان متنوع هستند، الان شاید خیلی دیر شده باشد اگر افراد کنار گذارده شوند، بشود همه استیضاح‌کنندگان را قانع کرد که استیضاح را پس بگیرند ولی با آقای فرجی‌دانا روی اینکه این افراد کنار گذاشته شوند به فرمول و تفاهم‌ رسیده بودیم که پس از انجام این تفاهم خدمت آقای باهنر رفتم و به ایشان گفتم که ما با آقای فرجی‌دانا روی این اشخاص به تفاهم رسیده‌ایم تا با یک فرمول آبرومندانه‌ای این اشخاص کنار گذارده شوند. آقای باهنر در آن زمان اشاره کرد شاید خیلی دیر شده باشد و نشود استیضاح‌کنندگان را به نوعی قانع کرد تا قبول کنند که استیضاح را پس بگیرند، ضمن اینکه نسبت به فرمول ما هم نقد داشتند.

دقایقی قبل زلزله، تهران را به لرزه در آورد
دنبال کنید


** یعنی نماینده خاصی بر رای نمایندگان تاثیر نداشت؟


به نظر می‌رسد چون استیضاح خیلی لب‌مرزی بود هر کسی می‌تواند بگوید من نقش منفی را ایفا کردم یا به نوعی مسوولیت استیضاح با من بود، چون به هرحال آقای فرجی‌دانا با فاصله آرای کمی افتاد و البته می‌توانست با همان چند رای بر مسند وزارت باقی بماند. در داخل مجلس هم آدم‌هایی هستند که بتوانند روی این مقدار رای تاثیر بگذارند. آقای باهنر از همان صبح نظر منفی خود را بیان می‌کردند که موافق استیضاح هستند و حتما در حد بسیاری از دیگر نمایندگان موثر مجلس، می‌تواند تاثیرگذار باشد.


 **یعنی بحث لابی‌گری در زمان استیضاح مطرح بود؟


اینجا بحث لابی نیست. بحث اینجاست که فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت در بحث استیضاح به صورت فراکسیونی نظری نداد، دلیلش هم این بود که در فراکسیون کسانی بودند که جزو امضا‌کنندگان استیضاح بودند و در موافقت با استیضاح صحبت کردند و هم افرادی بودند که در مخالفت با استیضاح صحبت کردند یا به شکل قوی مخالف استیضاح بودند، لذا ما در این خصوص تصمیم فراکسیونی نگرفتیم. اما باید نگاه کنیم که این استیضاح با چند رای انجام شد. در آن جلسه تعداد آرای موافق استیضاح ١۴۵ و تعداد آرای مخالف استیضاح ١١٠‌رای بود که بسیار نزدیک بود. بله در حد چند رای آدم‌هایی بودند که ایفای نقش کنند. ولی اینگونه نیست و این برجسته‌سازی‌هایی که برخی می‌کنند تا نقش فراکسیون‌ها در مجلس را به اشخاص ارتباط بدهند کار اشتباهی است، البته تمام اشخاص و شخصیت‌های که در داخل مجلس هستند محترم و قابل احترام هستند ولی نمی‌توان نقش فراکسیون‌ها را به نوعی به نام اشخاص و افراد گره زد و به نظر می‌رسد این کار غلط است و خود اشخاص هم نباید اجازه بدهند که به نوعی با برجسته‌سازی نقش افراد، نقش فراکسیون‌ها تضعیف شود.


** یعنی در جلسه استیضاح رای فردی بر رای فراکسیونی برتری داشت؟


همان‌گونه که عرض شد فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت در بحث استیضاح آقای فرجی دانا اعلام موضع نکرد. در این مجلس کاملا نشان داده شد که فراکسیون‌ها می‌توانند نقش مهمی داشته باشند، مثلا خود آقای باهنر در جلسه فراکسیون ما با یکی دیگر از دوستان برای نایب رییسی مجلس رای مساوی آوردند و خود دوستان هم می‌دانند که تلاش بسیار زیادی انجام شد که ایشان بتواند به عنوان نایب‌رییس در داخل مجلس رای بیاورد و در داخل فراکسیون رای ایشان با رای یکی دیگر از دوستان مساوی بود و آن همکار با تقاضای آقای لاریجانی و گفت‌وگوهای انجام شده به نفع باهنر کناره‌گیری کرد. ضمن آنکه خودم برای آقای باهنر احترام قائلم و ایشان را شخصیت موثری می‌دانم ولی دوستان در داخل فراکسیون نقدهایی را به برخی بیانات ایشان دارند مثل همین چیزهایی که ایشان در مخالفت با تشکل بیرونی رهروان به نام حزب یا هر عنوان دیگری مطرح می‌کنند. خب ما همواره با آقای لاریجانی جلسه داریم و ایشان همواره تشویق می‌کنند که به نوعی دارای تشکل باشیم ولی آقای باهنر مصاحبه می‌کنند و می‌گویند که چنین تشکلی وجود ندارد یا وجود نخواهد داشت، یا آقای دکتر لاریجانی با آن مخالف هستند.


**به نظر می‌رسد آقای باهنر چندان موافق تشکیل این حزب یا تشکل نباشد؟


من هنوز متوجه نشدم که این تشکل چه منافاتی با اهداف آقای باهنر دارد در حالی که من به صورت خصوصی هم با ایشان صحبت کردم و گفتم که همین دوستان اصولگرای ما که تشکل ما را موجب تفرق می‌دانند چطور دیروز وقتی تشکل درست می‌کردند عامل تفرقه نبودند؟ مثلا جریان رهپویان و ایثارگران، دو جریان در داخل اصولگرایی است که به هر حال هم‌فکر هستند و معمولا در جلسات همگرایی اصولگرایی این دو جریان دارای کرسی هستند ولی هنگامی که به ما می‌رسد که بخش بزرگی از جریان اصولگرایی در داخل کشور هستیم گفته می‌شود که هویت شما چیست و اساسا برای چه می‌خواهید کرسی داشته باشید و همین الان هم برخی برافروخته شدند که چرا شما باید تشکل داشته باشید. ما می‌گوییم تشکل عامل تفرق نیست، کما اینکه وقتی اصولگرایان دور هم جمع می‌شوند تشکل‌های مختلف اصولگرایی هستند. خود جبهه پیروان خط امام و رهبری می‌گویند که ما ٣٠ تشکل هستیم و بعد شورای هماهنگی تشکیل دادند. حالا چطور اگر تشکیلات دیگری مثل «اصولگرایان رهروان ولایت» به این جمع اضافه شود «موی دماغ» خواهد بود و باید علیه آن موضع گرفت. این چه رفتار ناصوابی است که در حال انجام است؟

ملی پوش گچسارانی واترپلو در سانحه تصادف جان باخت
دنبال کنید

 چنین رفتارهایی به وحدت رویه جریان اصولگرایی خدشه وارد نمی‌کند؟


به نظر می‌رسد این رفتارها، رفتارهای درستی نیست و با این برخوردها نمی‌توان به سمت وحدت پیش رفت. اینکه بگوییم در جریان اصولگرایی هیچ کسی جز ما وجود ندارد و ما لیدر اصولگرایی هستیم، درست نیست. اتفاقا ما با همین موضوع مشکل داریم، چراکه وقتی صحبت از اصولگرایی می‌شود یکی از مشکلات ما همین است که در این جریان عده‌ای به شکل سنتی لیدر جریان اصولگرایی نام گرفته‌اند.


 کمی بیشتر در مورد این لیدرهای سنتی توضیح می‌دهید؟


این لیدرها به هیچ‌وجه هم نمی‌خواهند این میز و عنوان را رها کنند و حتی به قیمت قربانی کردن کل اصولگرایی حاضر نیستند صحنه را به نسل جدیدتر و افرادی که دارای فکر هستند و مسائل جدید را می‌فهمند واگذار کنند. با این‌گونه عملکرد، جریان اصولگرایی به سمت تصلب در مدیریت و اینکه خودی‌ها را به نوعی بزنیم که تنها خودما باقی بمانیم، می‌رود. متاسفانه زمانی‌که جریان اصولگرایی در قدرت است خیلی‌ها را می‌رانند و می‌گویند شما نمی‌توانید در قدرت نقش داشته باشید چون اساسا اصولگرا نیستید، وقتی هم که از قدرت کنار می‌روند باز مجدد دنبال سیاه لشگر در اصولگرایی می‌گردند یعنی دیگران را اصولگرا می‌دانند اما می‌گویند بیایید لشگر ما را اضافه کنید که این کار غلط است.


 پس تعریف شما از اصولگرایی با تعریف آنها فرق دارد؟


اصولگرایی نیاز به تعریف اشخاص ندارد، چرا که اصول قطعی، مشخص و مبرهن هستند، ما باید به معنای واقعی اصولگرا باشیم، یعنی به معنای واقعی اصولگرایی، راستگویی، به معنای واقعی کلمه ترجیح انقلاب و ارزش‌ها آن و مصالح ملی و منافع ملی بر منافع شخصی و جناحی است و داشتن برنامه برای اداره کشور و رشد دادن شایستگان در عرصه حاکمیت و حکومت است، وگرنه اینکه افرادی بنشینند و فقط خودشان را اصولگرا بدانند و بخواهند لفاظی کنند و هرکسی بخواهد در اصولگرایی نفس بکشد او را به نوعی برانند و با پاپوش‌سازی او را از صحنه خارج کنند، غلط است.


 در برهه‌هایی مختلف شاهد این هستیم که برخی گروه‌های اصولگرا مرتبا روی «وحدت»، حتی با جریان‌های افراطی تاکید می‌کنند. علت چیست؟


درباره وحدت سوال نخستین این است که چرا سه سال پیش برخی‌ها با وجود اینکه شخصیت عظیم‌القدری مثل حضرت آیت‌الله مهدوی‌کنی با آن کهولت سن و با بیماری برای وحدت اصولگرایی به صحنه آمدند، حرف او را زمین زدند؟ مشروح ملاقات‌های‌شان با ایشان وجود دارد و بنده هم به عنوان شاگرد آیت‌الله مهدوی‌کنی بارها با ایشان گفت‌وگو کردم و درد دل‌های ایشان را در سه سال پیش شنیدم. دوستان در آن زمان می‌گفتند که وحدت ضرورتی ندارد و حتی کرسی‌هایی که برای‌شان درنظر گرفته شده بود را تا آخر خالی گذاشتند. پس اینها ابتدا باید پاسخ بدهند که چرا وحدت دیروز بد بود و امروز خوب شده است؟مطلب دوم این است که وحدت برای چیست؟ وحدت برای حفظ آرمان‌های امام (ره) و رهبر معظم انقلاب و انقلاب اسلامی و انتخاب برجستگان است یا وحدت برای جاروجنجال‌های جناحی و سیاسی و بازی‌های سیاسی است؟ و مطلب سوم اینکه وحدت برای پیروزی است یا شکست؟ اگر وحدت برای پیروزی است پس اصولگرایی باید کسانی را که می‌توانند عامل شکست این جریان باشند و مواضع آنها مواضعی نیست که مورد اقبال افکار عمومی باشد باید به نوعی آنها را از خود دور کند یا حتی اگر آن سلایق و افراد خیلی دل‌شان برای انقلاب می‌سوزد باید خودشان اجازه بدهند تا گفتمانی که بتواند مورد اقبال افکار عمومی در جریان اصولگرایی قرار بگیرد، تقویت شود. لذا فکر می‌کنم دقیقا در همین‌گونه مواضع است که ما شخصیت خود و نوع نگاه به انقلاب و ارزش‌های آن و ترجیح منافع شخصی به منافع ملی را می‌توانیم نشان دهیم.

نویسنده:

برچسب ها : ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ،

همسو با خبر روز

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

logo-samandehi