به گزارش کرونا از یاسوج، در آستانه دهه فجر و چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با حضور یعقوب غفاری از نویسندگان استان کهگیلویه و بویراحمد یادی از آن روزها کردیم.
۹ بهمن سال ۵۷ برای اولین بار دانش آموزان پسر و دختر دبیرستان رضا پهلوی سابق که بصورت مختلط با هم تحصیل میکردند در محوطه دبیرستان حاضر شدند و ضمن دادن شعارهای مخالف با رژیم شاهنشاهی عکسهای شاه را پاره کردند.
در این هنگام فرمانده گروهان ژاندارمری یاسوج با عدهای ژاندارم خود را به خیابان جلوی دبیرستان رساندند و به دانش آموزان اخطار دادند محوطه را ترک کنند.
یکی از دانش آموزان سنگی به سوی فرمانده ژاندارمری پرت کرد و به شانه او برخورد کرد او هم دستور آماده باش و حمله داد، من که آن موقع ناظم دبیرستان بودم خود را به محوطه دبیرستان رساندم و به فرمانده ژاندارمری که مرا کاملا میشناخت گفتم: جناب سروان خونسردی خودتان را حفظ کنید مشاهده کنید عدهی زیادی از اولیاء دانش آموزان در پیادهروی خیابان پشت سر شما و افرادتان حضور دارند.
اگر تیراندازی کنید، آنها هم که اغلب مسلح هستند بسوی شما تیراندازی خواهند کرد و با ملایمت و خنده به او گفتم: اگر میخواهید تیراندازی کنید به من تیراندازی کنید که از همه بی صاحبتر هستم اما بدانید که این دانش آموزان بیصاحب نیستند البته من سنگ پرانی به شما را محکوم میکنم.
در این هنگام سرگرد حیدربیگی رئیس شهربانی یاسوج که مردی اهل قلم و بسیار باهوش و باتجربه بود به تنهائی خود را به ژاندارمها رساند و آنها را از تیراندازی منع کرد و همینکه مرا دید گفت: دانشآموزان میتوانند بدون سر و صدا محل را ترک کنند، به مأمورین هم دستور داد آنجا را ترک کنند.دانشآموزان محیط مدرسه را ترک کردند و نیروی انتظامی هم به مقر خود بازگشتند.
از وقایع مهم آن روزها سخنرانی آیتالله سید کرامتالله ملکحسینی روحانی بومی و معروف بویراحمد در یکی از مساجد شیراز بود که منجر به کشته شدن چند نفر و دستگیری و زندان شدن وی در زندان عادل آباد شیراز شد.
هماینکه این خبر به مردم بویراحمد رسید چون احتمال می رفت وی را اعدام کنند باعث هیجان و اعتراض شدید مردم بومی شهرستان بویراحمد شد و با اعلام اتمام حجت ۴۸ ساعته به مسئولین سیاسی،نظامی و امنیتی استان کهگیلویه وبویراحمد و استان فارس خواستار آزادی او شدند، طولی نکشید که این روحانی برجسته از زندان آزاد شد و به یاسوج آمد و مورد استقبال عمومی قرار گرفت.
روز ۲۱ بهمن سال ۵۷ مردم شهرستان بویراحمد به همراه آیتالله سید کرامتالله ملک حسینی رهسپار مراکز فرماندهی نیروهای نظامی و انتظامی شدند و دستههای گل به سربازان و نظامیان هدیه کردند و یکدیگر را در آغوش گرفتند اشک شوق از چشمانم سرازیر شد.آقای عطا طاهری شاعر و نویسنده کهگیلویه و بویراحمدی هم که چشمش پر از اشک بود به من گفت انگار از چشم تو هم اشک سرازیر شده است؟ گفتم اشک شوق است.
خوش حالم از اینکه در یاسوج حتی یک نفر از مردم و یا مأمورین دولتی اعم از نظامی و غیرنظامی کشته نشده است و مردم با خوشحالی یکدیگر را در آغوش گرفتند و انقلاب اسلامی را جشن گرفتیم.
انتهای پیام/۸۲۰۲۴
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰