پنج شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

کابینه پایداری یا فراجناحی / بار آرای باطله و خاموش روی دوش رئیس‌جمهور منتخب

کرونا ؛روزگار سختی سید ابراهیم رئیسی دارد با این اصولگراهایی که، حاشیه‌سازی‌های آنان روزمره شده است یعنی صبح به صبح باید شاهد و ناظر حواشی به وجود آمده از سوی اصولگرایان باشیم؛ حاشیه‌هایی که بعضاً ویران‌کننده است! احمد غلامی سردبیر روزنامه شرق می‌نویسد: همه جناح‌های سیاسی بدون استثنا دولت را «ابرماشینی» می‌دانند که با استقرار

اختصاصی کرونا

کد خبر : 61993
تاریخ انتشار : شنبه ۵ تیر ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۶

کرونا :

کابینه پایداری یا فراجناحی / بار آرای باطله و خاموش روی دوش رئیس‌جمهور منتخب
کرونا ؛روزگار سختی سید ابراهیم رئیسی دارد با این اصولگراهایی که، حاشیه‌سازی‌های آنان روزمره شده است یعنی صبح به صبح باید شاهد و ناظر حواشی به وجود آمده از سوی اصولگرایان باشیم؛ حاشیه‌هایی که بعضاً ویران‌کننده است!
احمد غلامی سردبیر روزنامه شرق می‌نویسد: همه جناح‌های سیاسی بدون استثنا دولت را «ابرماشینی» می‌دانند که با استقرار در آن می‌توانند مشکلات لاینحل را در فرصتی کوتاه حل کنند. اما سابقه کوتاه دولت‌داری در چهار دهه بعد از انقلاب نشان داده چنین اتفاقی اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است. آن‌هم دولت‌هایی که بعد از روی‌کارآمدن هژمونی خود را از دست داده‌اند و قادر نبوده‌اند در میان طبقات متفاوتی از مردم دست به اتحاد و ائتلاف بزنند. هژمونی بدون اقتصاد معنا ندارد و از طرف دیگر نباید همه عناصر هژمونی را به اقتصاد فروکاست. اینک، چنین تصوری به دلیل بحران‌های اقتصادی به وجود آمده که اگر دولت بتواند زمام امور را در اقتصاد به دست گیرد، می‌تواند بقیه زندگی را دگرگون کند. چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. اگر اقتصاد مهم شده ‌ از آن روست که فعلا کانون التهاب است. بعد از اندکی گشایش در اقتصاد، کانون‌های ملتهب دیگر که در بحران‌های اقتصادی پنهان مانده‌اند، آشکار و فعال خواهد شد. دولت مقتدر، در پاسخ به مطالبات سیاسی، اخلاقی، فرهنگی و… شکل می‌گیرد. اینها نیازهای واقعی یک جامعه مدنی‌اند اما متأسفانه در بین نامزدهای انتخابات ۱۴۰۰ همه و همه بر اقتصاد تأکید داشتند و بگذریم از اینکه برای این کانون بحرانی هم برنامه جدی نداشتند، چه برسد به کانون‌های ملتهب محیط زیست، مسائل فرهنگی، بهداشتی و هزاران چیز ریزودرشت که با اندک گشایش اقتصادی‌ای به مطالبات جدی مردم تبدیل خواهند شد.
 دولت سیزدهم دولتی بدون هژمونی است و مخالفان او در خارج و در داخل مرزها بر این طبل می‌کوبند که این دولت، دولت همه مردم نیست. شاید در ظاهر این سخنان مشکل جدی ایجاد نکند اما اگر دولت سیزدهم نتواند هژمونی لازم را به وجود بیاورد، یعنی ائتلاف‌ها و اتحادهایی در میان صفوف آرای متفرق جامعه به وجود نیاورد، حتی با گشایش اقتصادی هم نمی‌تواند دولتی توانمند باشد. یک دولت توانمند دولتی است که هژمونیک است و با صیانت از این هژمونی می‌تواند یک «جبهه تاریخی» تشکیل بدهد. بدون استثنا هیچ‌کدام از دولت‌های چهار دهه گذشته نتوانسته‌اند به معنای واقعی هژمونی شده و جبهه تاریخی را صورت‌بندی کنند. دولت اصلاحات (خاتمی) در ظاهر توان این را داشت که تبدیل به دولتی هژمونیک شود اما در گیروگرفتاری‌های دولت‌مداری و سنگ‌اندازی‌های مخالفان، این توان از دست رفت. نوعی واگرایی بین جناح‌های سیاسی وجود دارد که بیش از آنکه طالب موفقیت دولت‌ها باشند، در انتظار شکستشان هستند و برای آن روزشماری می‌کنند. اگر به سابقه دولت‌های بعد از انقلاب نگاه کنید، می‌بینید خصومت‌ها فراتر از رقابت‌های سیاسی است و گویا این دولت‌ها، دولت‌های گذشته و دولت مستقر مال دو کشور متفاوت‌اند. شاید همین خصومت‌هاست که منجر به روی کار آمدن دولت سیزدهم شده است؛ دولتی نه با یک شور و شوق انتخاباتی و مشارکت حداکثری. دولت‌هایی که در شرایط مطلوب روی کار آمده‌اند، بعد از گذشت چندصباحی دچار مشکلات
عدیده‌ای شده‌اند. اینک دولت سیزدهم با چه مسائلی روبه‌رو خواهد شد، معمای چندان پیچیده‌ای نیست.
کابینه پایداری یا فراجناحی / بار آرای باطله و خاموش روی دوش رئیس‌جمهور منتخب 5
مخالفان دولت سیزدهم خاصه مخالفان رئیس‌جمهور در بیرون از مرزهای کشور، بر تبلیغات تخریبی خود خواهند افزوده و منتقدان و مخالفان داخلی سکوت اختیار کرده و نظاره‌گر این تخریب‌ها خواهند بود. این تخریب‌ها دولت سیزدهم را بیش‌ازپیش به خاستگاه خود یعنی نهادهای رسمی نزدیک کرده و آنان با یکدیگر جبهه‌ای واحد را تشکیل خواهند داد. درصورتی‌که باید این روند معکوس باشد و دولت از خاستگاه اصلی‌اش منفک شده و به سوی اتحادها و ائتلاف‌های فراگیر روی آورد. برای ایجاد هژمونی و یک جبهه تاریخی باید رویکردی متفاوت نسبت به نیروهای اجتماعی داشت و با ائتلاف‌های استراتژیک این نیروهای اجتماعی را در یکدیگر ادغام کرده تا به یک اراده جمعی دست پیدا کرد. این ائتلاف استراتژیک موجب تحقق ایده‌های دولت در جامعه می‌شود. ناتوانی از خلق اراده جمعی در بین مردم می‌تواند پاشنه آشیل دولت سیزدهم باشد؛ پاشنه آشیلی که متأسفانه برای مخالفان و موافقان با آن آشکار است. اگر دولت رئیسی نتواند به یک اراده جمعی شکل بدهد تا بحران‌ها را از سر راه بردارد، در چهار سال آینده حل مسائل و مشکلات کشور، غامض و پیچیده‌تر خواهد شد و مردم به این باور خواهند رسید که حتی با یک دولت یکدست هم کاری از پیش نخواهد رفت؛ دولتی که حمایت نهادهای رسمی را پشت سر خود دارد. شکست دولت سیزدهم خواسته یا ناخواسته شکست جامعه‌ای است که در روی‌کارآمدن آن مشارکت جدی نداشته است. همین امر مخالفان و منتقدان را تحریص می‌کند تا به سمت انکشاف زوایای پنهان نابلدی دولت رئیسی گام بردارند. دولت‌های گذشته حداقل در آغاز راه در چنین موقعیتی قرار نداشتند و مخالفان آنان با سکوت در کمین بودند تا در بزنگاهی دولت را غافلگیر کنند؛ اما دولت رئیسی از همین آغاز با مخالفان جدی و پروپاقرصی روبه‌رو است. دولت رئیسی بیش از هر دولت دیگری ناگزیر است به مردم پناه ببرد و هویت‌های متفاوت اجتماعی را درک کند؛ مردمی را درک کند که احساسات و تجربه‌های عادی آنان در زندگی روزمره سیاستشان را می‌سازد. آنچه برای دولت سیزدهم امری حیاتی است، پرهیز از تصور بوروکراتیک از دولت است. تصور بوروکراتیک از سیاست در پی بسیج نیروهای متفاوت مردمی نیست و اراده هم برای این کار ندارد. دولت‌های بوروکراتیک مایل نیستند مردم قدرت بگیرند و صاحب‌اختیار خود باشند. مردم را خلاصه‌کردن در حامیان خودی‌ها، سیاست بی‌سیاستی است. سیاست واقعی گسترش توانمندی‌های عمومی و بیش از هرچیز افزایش توان مردم عادی است. دولت رئیسی ناگزیر است خلاف دولت احمدی‌نژاد حرکت کند؛ اگر دولت احمدی‌نژاد از مردم آغازید و به حامیان خود رسید، دولت رئیسی باید از حامیان خود دل کنده و به سوی مردم بازگردد.
 
بار آرای باطله و خاموش روی دوش رئیس‌جمهور منتخب
 آرای باطله و خاموش کار ابراهیم رئیسی را در دولت چهارساله آینده‌اش سخت خواهد کرد. برای همین این روزها هر چهره سیاسی یک نسخه می‌پیچد و درصدد ارائه یک تحلیل از این ماجراست، شاید کمی از بار رئیس منتخب دولت کم کند. برای همین یکی مخاطب رأی‌های خاموش را شورای نگهبان و شخص جنتی می‌داند و دیگری قاضی‌زاده‌هاشمی! یکی دیگر هم تقصیر کرونا می‌اندازد! احمد توکلی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته که از شرکت‌نکردن مردم در انتخابات نمی‌توانیم نتیجه قطعی بگیریم. او گفته که می‌دانیم عواملی در رأی‌ندادن مردم تأثیر داشته است؛ یک عده تاکنون اصلا رأی نداده‌اند، یک عده عصبانی هستند و می‌خواهند اعتراض کنند، یک عده ناراحت هستند و حوصله درگیری هم ندارند و عده‌ای هم هستند که می‌خواهند رأی بدهند و برای آنها مانعی مثل سفر درست می‌شود. همه اینها هست. او گفته از سوی دیگر اگر همه مردم رأی بدهند و مثلا مشارکت بالای ۷۰ درصد باشد، نمی‌توانیم بگوییم اوضاع خوب است و همه مردم راضی هستند. ولی عدم رضایت گاهی به انکار و گاهی به اعتراض منجر می‌شود. یک عده از روی محبت رأی دادند و یک عده هم از روی منفعت و اینکه از این نمد برای خودشان کلاه بدوزند. وقتی یک عده هم شرکت می‌کنند و رأی باطله می‌دهند، نشان‌دهنده این است که ما این راه را قبول نداریم. به ادعای توکلی «کسی که رأی نداده، با دموکراسی و جمهوری اسلامی قهر نکرده بلکه با ما، آقای روحانی و آقای جنتی قهر است. البته بخشی از عدم مشارکت مردم به کرونا برمی‌گردد. بنابراین من می‌گویم این انتخابات درست انجام شد ولی کامل نبود و می‌گویم تا اندازه‌ای حق دارند. برای اینکه شورای نگهبان توضیح نمی‌دهد». کیهان هم نوشت: «درصد قابل توجهی از سالمندان یا افراد دارای بیماری زمینه‌ای و سایر افراد که در گذشته با آسودگی برای رأی‌دادن در محل شعب رأی‌گیری حاضر می‌شدند، علی‌رغم تمایل به رأی‌دادن ریسک این موضوع را نپذیرفتند.

کابینه پایداری یا فراجناحی / بار آرای باطله و خاموش روی دوش رئیس‌جمهور منتخب 6

البته شاید این افراد وقتی قرنطینه وسواس‌گونه و دورکاری عجیب برخی مسئولان را در طول دوران کرونا می‌بینند که با وجود امکان برنامه‌ریزی برای رعایت شیوه‌نامه‌ها تقریبا از حضور در بیشتر مجامع عمومی و رفتن بین مردمی که با همین دستورالعمل‌های ابلاغی مشغول زندگی روزمره خود هستند خودداری می‌کنند، به خود حق می‌دهند که برای حضور در پای صندوق رأی تردید داشته باشند و احتیاط کنند. به این شرایط باید بی‌توجهی دولت در افزایش و هدایت صندوق‌های سیار متناسب با رأی‌گیری در شرایط کرونایی و همچنین ضعف اجرائی در برگزاری منظم و بدون تأخیر انتخابات را که روز جمعه موارد متعددی از این ضعف مشهود بود نیز اضافه کرد». عباس سلیمی‌نمین، فعال سیاسی اصولگرا نیز درباره دلایل دوم‌شدن آرای باطله در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم و بی‌سابقه‌بودن چنین موضوعی در تاریخ جمهوری اسلامی به خبرآنلاین گفت: «یک عده طرفداران آقای جلیلی بودند و فقط آقای جلیلی را اصلح می‌دانستند و زمانی که آقای جلیلی کنار رفت، به نفع آقای رئیسی نیامدند و در گفت‌وگوها و بحث‌های خودشان آقای رئیسی را اصلح نمی‌دانستند؛ اینها عده‌ای بودند که رأی دادند اما رأی سفید. عده‌ای هم طبق روال گذشته احتیاط می‌کنند و تظاهر می‌کنند که ممکن است شناسنامه‌شان در موقع استخدام یا در موقع ترفیع و… کنترل شود که تفکر غلطی هم هست ولی اینها می‌آیند و تعرفه می‌گیرند که شناسنامه‌شان مهر بخورد و رأی سفید می‌دهند. عده دیگری با انگیزه‌های مشابه رأی سفید دادند؛ مثلا ممکن است طرفداران برخی کاندیداها بعضا رأی سفید داده باشند یا برخی از اصلاح‌طلبان با دعوت آقای خاتمی رأی دادند اما آقای همتی را قبول نداشتند و آنها هم رأی سفید دادند. از سوی دیگر بعضی‌ها هم تعرفه گرفته بودند و به صندوق نینداختند، یعنی نه از جهت تحریم و نه رأی اعتراضی بلکه مثلا قوم‌وخویششان در شوراها نامزد شده بود و فقط آمده بودند به او رأی دهند و نه می‌خواستند به خبرگان رأی دهند، نه می‌خواستند به میان‌دوره‌ای مجلس رأی دهند و نه می‌خواستند به ریاست‌جمهوری رأی دهند اما آنجا تعرفه‌ها را به آنها می‌دادند و این تعرفه‌ها را پیش خودشان نگه داشتند و با خودشان بردند و فقط به شورای شهر رأی دادند و این‌هم جزء آرای باطله محسوب می‌شود. افراد قابل توجهی بودند که فقط آمده بودند به شورای شهر رأی دهند؛ تعرفه‌های دیگر را می‌گرفت یا سفید می‌داد یا با خودش می‌برد و این مسئله هم باعث افزایش آرای باطله شد». سلیمی‌نمین در پاسخ به این پرسش که این میزان رأی باطله هشدار و پیامی برای حاکمیت یا دولت بعدی ندارد، گفت: «قطعا دارد. برای چه می‌گویند صندوق رأی بسیار بسیار روش متمدنانه‌ای است؟ چراکه پیام‌های آن می‌تواند قابل دریافت باشد. صندوق رأی تغییر را عاقلانه و هوشیارانه ایجاد و پیام‌های صریحی را منتقل می‌کند. به همین دلیل گفتم موضوع خوبی برای تحقیق است».
انتخابات درخشانی نداشتیم
تقی آزادارمکی هم با اشاره به اینکه باید آرای باطله و کسانی را که رأی ندادند، به رسمیت شناخت چون جمع کثیری رأی ندادند و ریاست‌جمهوری ما نزدیک به ۵۰ درصد است و ما انتخابات درخشانی نداشتیم، گفته است: «اگر رئیس‌جمهور بخواهد دموکراسی را به جامعه برگرداند، باید همه را به رسمیت بشناسد؛ مگر اینکه بخواهد از دموکراسی و جمهوری‌خواهی و انتخابات در ایران عبور کنند، چون این وسیله خیلی خوبی بود و می‌توانند در دور بعد هم با ۱۵، ۲۰ و ۳۰ درصد رأی دوباره به قدرت برسند و قدرت را نگه دارند و با حذف رقیب بین ۱۵ تا ۲۰ درصد رأی داشته باشند و از ۲۰ درصد ۲۰۰ درصد بشمارند؛ ولی اگر بخواهند رأی اکثریت را داشته باشند، باید همه این رقبا را به رسمیت بشناسد و به آنها احترام بگذارد و حرف‌های شفاف بزند و رئیس‌جمهور شود نه رئیس‌جمهور سیاسی خالی». آملی‌لاریجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم گفته است: نباید فراموش کنیم که مشارکت در انتخابات، هدف اول و انتخاب مردم، هدف دوم است؛ لذا نسبت به واکاوی اسباب و علل عدم مشارکت برخی از مردم در انتخابات و آسیب‌شناسی این موضوع باید کاری جدی انجام دهیم. امروز وظیفه ما این است که هرچقدر می‌توانیم با عملکرد خود از اسباب شکایات و گلایه‌های مردم کم کنیم و بر اعتماد آنان به نظام و مسئولان کشور بیفزاییم. امروز مهم‌ترین انتظار مردم عمل به وعده‌ها و رفع مشکلات است. باید به گونه‌ای عمل کرد که مردم از نتیجه انتخابات به‌واقع راضی باشند.
کابینه پایداری یا فراجناحی
در شرایطی که زمزمه درباره کابینه آتی ابراهیم رئیسی و سطح تندروی یا کندروی آن زیاد به گوش می‌رسد، توصیه برخی سیاسیون برای عبور رئیسی از بحران مشارکت تشکیل یک کابینه فراجناحی است. در این صورت گفته می‌شود او باید از سپردن دولت آتی به طیف و تیپ جبهه پایداری خودداری کند. مثلا سلیمی‌نمین درباره وظیفه ابراهیم رئیسی و دولت سیزدهم در قبال این آرای باطله و آرای خاموش گفت: «به نظر من آقای رئیسی سیاست خوبی را اتخاذ کرد، یعنی تلاش خوبی را برای ارتباط با همه سلایق انجام داد. خود آقای رئیسی قبل از انتخابات ازجمله کسانی بود که خودش پیگیری می‌کرد که آنهایی که صلاحیتشان احراز نشده بود، تأیید شوند. شما چنین مسئله‌ای را در گذشته کمتر شاهد بودید که کسی دنبال این باشد که افراد برجسته‌ای که امکان رقابت پیدا نکردند، دوباره به صحنه رقابت برگردند؛ آقای رئیسی خودشان در این قضیه تلاش چشمگیری کردند که اصلا در سیاست‌مداران این کار خیلی سابقه ندارد». حسین نقوی‌حسینی، فعال سیاسی اصولگرا نیز گفته: «رئیسی در زمان ثبت‌نام اعلام کردند نامزد مستقل هستند و خود را محدود به جریان خاصی نکردند. در مناظرات انتخاباتی هم همین موضع را حفظ کردند. همچنین در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود نیز بار دیگر بر این موضوع تأکید کردند که من مستقل وارد انتخابات شدم. ایشان فرمودند نماینده و رئیس‌جمهور همه ملت ایران هستند، چه کسانی که به او رأی دادند و چه حتی کسانی که نیامدند پای صندوق رأی. همچنین به این نکته اشاره کردند آنچه برای دولت آینده مدنظر می‌گیرد، صرفا شایسته‌سالاری است؛ چراکه مدیون هیچ دسته و گروهی نیستند. اینها راهبردهای شفاف ایشان برای دولت آینده و بستر بسیار مناسبی برای همکاری با همه گروه‌ها و جریان‌هاست. مشی رئیسی شایسته‌سالاری است و در این مصاحبه اخیر منظورش از شایسته‌سالاری را تعریف کرد که انقلابی، پاکدست، مردم‌دار و مدیر جهادی بودن یعنی انقلابی. این موضوع هم زمینه مناسبی را فراهم می‌کند که با همه گروه‌ها کار کند. شرایط کنونی کشور مثل گذشته نیست و شرایط سختی است. همه جریانات و گروه‌ها باید به کمک دولت بیایند تا بتوانیم از این گردنه عبور کنیم. امروز اولویت معیشت اقتصادی مردم بسیار مهم است؛ همه جریان‌ها باید کنار هم باشند. مردم چشم‌انتظار هستند ببینند دولت آینده در کوتاه‌مدت چه حرکتی در زمینه سیاست خارجی و داخلی انجام می‌دهد». به گزارش ایرنا، امیرمیثم نیکفر، رئیس کمیته انتخابات خانه احزاب هم معتقد است تزریق امید شرایط و لوازمی دارد؛ شرط آن گستردن عدالت اجتماعی در جامعه است. عدالت اجتماعی با تزریق پول به دست نمی‌آید بلکه با تأکید بر شایسته‌سالاری و پایداری بر آرمان‌های دولت انقلابی محقق می‌شود. به گفته او دومین موضوعی که دولت آینده باید به آن خیلی دقت کند، معیشت مردم است. نیکفر افزود: دولت سیزدهم باید بداند که دولت چهارساله نخواهد بود و باید منافع کلان نظام را هم در نظر داشته باشد؛ یعنی برنامه‌ها را ابتدا ۵۰ ساله و بعد کوتاه‌مدت و هشت‌ساله و در نهایت سالانه ببیند.
  رویارویی رئیسی و تندروها
سید امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی در گفت‌وگو با ایلنا در پاسخ به سوالی پیرامون یکدست شدن قوا و تاثیر آن بر روند اداره کشور و همچنین احتمال برخورد با اغماض میان قوا و کاهش نظارت‌ها گفت: من نمی‌خواهم بگویم که چنین اتفاقی ممکن نیست اما شرایط کشور به گونه‌ای است که ما به دلیل اوضاعی که در حوزه اجرا و مشکلات مردم ایجاد شده نیاز به چنین اتفاقی داشتیم که یک قدرت متمرکز در حوزه اجرا داشته باشیم.
وی در ادامه اظهار داشت: کشور برای اینکه از جا بلند شود حداقل ده سالی باید دعواها را کنار بگذارد؛ به همین دلیل به نظر من مردم با هوشمندی این را انتخاب کردند. به این دلیل که مردم معمولا مجلس و دولت را به نوعی انتخاب می‌کردند که این تمرکز اتفاق نیفتد؛ اما این بار که این اتفاق رخ داد به نظر من با هوشمندی بود به این علت که کشور یک سرعتی پیدا کند. وی افزود: بعد از طی این دوره نهادهای دموکراتیک که حضور دارند و فعالیت می‌کنند یا جریانات سیاسی خود را احیا می‌کنند و باز می‌توانند به قدرت برگردند.
ماجرای یک دست شدن قدرت
پس از اعلام اسامی احراز صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان، این بحث که حاکمیت می‌کوشد تا «قدرت» به اصطلاح «یکدست» شود بالا گرفت. حمله به شورای نگهبان و ساختارهای انتخاباتی در ایران، حول محور «یکدست شدن قدرت» به قدری زیاد بود که بسیاری تحت تاثیر همین مسئله، اساساً قید حضور در انتخابات را زدند و بخشی از آمار تحریم‌کنندگان انتخابات را بالا بردن و بخشی دیگر نیز لا به لای جمعیت خود را به صندوق‌های رای رسانیدند اما به گونه‌ای رای دادند که آراء آنان بخشی از آراء باطله محسوب شود.
از یک دیدگاه، ممکن است بحث یک دست شدن قدرت، چندان نیز بیراه نباشد؛ در کنار قوه‌ی مقننه‌ای که اینک در اختیار اصولگرایان است به وجود آمدن قوه‌ی مجریه‌ای که آن نیز تحت استیلای اصولگرایان باشد به خودی خود قدرت را یکدست می‌کند و از آن جایی که اساساً هیچ اصلاح‌طلبی از ابتدای انقلاب تا به امروز نتوانسته ردای ریاست بر قوه‌ی قضائیه را بر تن کند این یکدست شدنِ قدرت به یک واقعیت تبدیل می‌شود اما هماهنگی بین قوا، آیا به معنی یکدست شدنِ قدرت است؟!
در صدها گفت و شنود با تئوری‌پردازانِ دست بر قضا اصولگرا، هشدارهای جدی داده می‌شد که در صورت یکدست شدن قدرت، این حاکمیت است که ضرر می‌کند و راهکار و یا راه‌های برون رفتِ از این ماجرا یکی بود و آن تشکیل دولت ائتلافی، فراجناحی و فراگیر به این معنا که حتی با وجود یک رئیس جمهور ششدانگ اصولگرا، بازهم
دولتی می‌تواند موفق باشد که حاصل تضارب آراء باشد نه انحصارگونه در اختیار یک حزب یا جناح سیاسی!
در همین گمانه زنی‌های اخیر که برخی «طلبکارانه» رئیسی را تحت فشار قرار داده بودند که در کابینه باید از چه چهره‌هایی بهره‌مند شود بسیاری از تحلیلگران سیاسی اصولگرا معتقد بودند رئیسی در تله‌ی «اقتدارگراها» گرفتار نخواهد آمد و چه بسا از احزاب دیگر نیز به عنوان وزیر و مسئولیت‌های رده بالا بهره ببرد حتی یکی از تحلیلگران نوشته بود: «کابینه‌ی رئیسی حتی نزدیک‌ترین دوستان وی را شگفت‌زده خواهد کرد.»
این که در عالم واقع آیا کابینه سیزدهم شگفتی آفرین خواهد بود یا مطابق پیش‌بینی‌ها به پس از نهایی شدنِ لیست‌ها و سمت‌ها موکول می‌کنیم و اما ارائه‌ی «تئوری» یکدستی قدرت می‌تواند مکملی برای لیست‌ها و گمانه زنی‌هایی باشد که بوی انحصار طلبی و طلبکاری می‌دهد.
چرا می‌گوییم یکدست شدن قدرت تهمت است نه تئوری!؟
انتخابات – به هر نحو و با وجود هر جنس کاندیدایی که برگزار شود – یک فرآیند است. سال‌ها است از «مهندسی انتخابات» می‌شنویم اما یکدست شدنِ قهری قدرت اگرچه بحث تازه‌ای نیست اما ابراز آن به گونه‌ای که این «یکدست» شدگی تابعی از برنامه‌های بلند مدت حاکمیت بوده است دامن زدن به بسیاری از نقدها و تحلیل‌های آن طرف آبی است که: «دیدید درست می‌گفتیم؟!»
حال در مقام رد نظریه‌ی «یکدست شدن قدرت» به آن ادبیات و برداشتی که سید امیرحسین قاضی‌زاده‌ی هاشمی دارد نکاتی خواهیم گفت که نشان دهیم این نه‌تنها یک «تئوری سیاسی» نیست که یک تهمت ناشی ازعدم شناخت هرم قدرت در ایران است:
– سید امیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی چهار دوره‌ی متوالی نماینده‌ی مجلس بوده است یعنی از سال ۸۶. طی ۱۶ سال اخیر ۴ مجلس و دو دولت با انگاره‌های اصولگرایی در راس امور بوده‌اند – دولت‌های اول و دوم احمدی‌نژاد، دولت‌های اول و دوم حسن روحانی و مجالس هشتم به بعد. اگر خواسته باشیم بر اساسِ نظریه‌ی یک دستی قدرت به این دولت‌ها و مجالس نگاهی تحلیل گونه داشته باشیم پس باید در بسیاری از مسائل تجدیدنظر کرد. نکته‌ی مهم‌تر این که یکدست شدن قدرت قطعا یک شبه اتفاق نیفتاده پس می‌توان این موضوع را نه یک اتفاق که یک مهندسی بلندمدت تلقی کرد اما در ادامه خواهیم گفت که اینچنین نیست
– سید امیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی، حیات سیاسی خود را با جبهه‌ی پایداری شروع می‌کند اما بعدِ چند سال از این گروه جدا می‌شود؛ گروهی که این روزها بیشتر به بدنه‌ی قدرت چسبیده و نزدیک شده اند. بر اساس نظریه‌ی یکدستی قدرت باید گفت اگر چنین مسئله‌ی رخ داده باشد بخش‌های مهمی از اصولگرایان نیز از این قاعده متضرر شده و از دایره‌ی قدرت بیرون گذاشته شده اند.
– سید امیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی به خوبی می‌داند دو اصلاح‌طلب هم شکل و دو اصولگرای مشابه، اساساً وجود خارجی ندارد پس به خوبی‌پیدا است حتی اگر نظریه‌ی یکدست شدن قدرت را بپذیریم چشم بر این رنگارنگی‌ها و دیگرگونی‌ها نمی‌توان بست. برای نمونه در همین مجلس یازدهم که یکدست‌ترین مجلس تشکیل شده پس از انقلاب است یعنی حتی یکدست‌تر از مجلس ششم! بعدِ سال نخست دیدیم آن یکدستی و انسجامی که انتشار می‌رفت دیده نشد و در مباحثی نسبت ۱۰۰ به ۱۵۰ حکایت از تحولاتی ژرف در برخی دیدگاه داشت. اگر در مجلس شورای اسلامی بعد گذشت یک سال چنین تغییر و تحولاتی دیده می‌شود به طور طبیعی در مباحث کلان، این تغییر و تحولات بنیانی‌تر و ترسناک‌تر جلوه خواهد کرد.
– سید امیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی اگر نظریه‌ی یکدست شدن قدرت را قبول دارد؛ اولا در انتخابات نباید شرکت می‌کرد، ثانیا تا انتها نباید در انتخابات باقی می‌ماند چون کسی که حافظ اندیشه‌ی یکدست شدگی قدرت است لابد برای این یکدست شدگی، گام بر می‌دارد نه در جهت مخالف آن!
کابینه پایداری یا فراجناحی / بار آرای باطله و خاموش روی دوش رئیس‌جمهور منتخب 7
– سید امیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی قطعاً خواهد پذیرفت انباشت قدرت در یک جناح، جبهه و نحله‌ی سیاسی حتی اگر فسادزا و خطرناک نباشد قطعا اختلاف افکن و تشتت‌آفرین خواهد بود.
و در نهایت؛
– سید امیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی به خوبی می‌داند در انتخابات ۱۴۰۴ اگر قول‌ها و ادعاهای انتخاباتی حزب پیروز جامه‌ی عمل نپوشد یا عملاً در انتخابات به معنای کامل کلمه شرکت نخواهند کرد یا اگر شرکت کنند قطعا نتیجه‌ای را رقم خواهند زد که شگفتی را با تمام زوایای آن اثبات کنند.
نماینده‌ای که عزم رئیس جمهور شدن می‌کند…
بازگردیم به یک توصیه‌ی پدرانه، عمیق و دقیق. در بخشی از «بیانات رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با نمایندگان مجلس شورای اسلامی» پیش از اجلاسیه‌ی دوم در تاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۰ آمده است: «یکی از آسیب‌ها این است که نماینده از اوّلی که وارد مجلس می‌شود، نقشه‌ی رسیدن به فلان پستِ مثلاً اجرائی را در سر خودش بپروراند -که وزیر بشود، مدیر بشود، فلان [مسئول] بشود- نه، این وظیفه‌ی نمایندگی بسیار مهم است. اگر انسان برای خدا کار بکند و درست کار بکند، از وظایف اجرائی اهمّیّتش بیشتر است، یا لااقل در مواردی به قدر آن‌ها اهمّیّت دارد. این جور نباشد که ما تا وارد مجلس شدیم، به فکر بیفتیم که خب حالا چه کار کنیم که مثلاً در مرحله‌ی بعد یا در فلان دولت به فلان پست [برسیم]؛ اینها آسیب‌ها است، مجلس از این قبیل آسیب‌ها دارد.»
با مداقه در سخنان رهبری و با توجه به محتوای مصاحبه‌ی سید امیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی با ایلنا می‌تواند چند نتیجه گرفت:
اول: این نماینده‌ی مجلس دارد تلاش می‌کند پیروزی سید ابراهیم رئیسی را بخشی از یک سناریوی بزرگ – شما بخوانید یکدست شدن قدرت – معرفی کند مسئله‌ای که ظلم به رئیسی، به مردم و به نظام است حداقل با اظهارات اصولگرایانی که معتقدند مردم با توجه به شناختی که از رئیسی داشتند به او رای دادند منافات دارد!
دوم: قاضی زاده‌ی هاشمی دارد تلاش می‌کند حضور ناموفق خود در انتخابات ریاست جمهوری در عین نماینده‌ی مجلس بودن را توجیه می‌کند. دستِ بر قضا آن که کوشید تا قدرت یک دست نشود مردم بودند که اگر خواهان یکدستی قدرت بودند لابد به او که از جنس مجلس است رای می‌دادند نه رئیسی که اندیشه و نظریاتش بر هیچ کسی پوشیده نیست!
سوم: غلامحسین محسنی اژه‌ای می‌گوید: «من بسیار امیدوارم که با همکاری آقای رئیسی سه قوه به میدان بیایند و مشکلات برطرف شوند.» این حرف هرگز معنای یکدست شدگی قدرت نمی‌دهد بلکه به معنای هماهنگی قوا در خدمت برطرف ساختن مشکلات مردم است مسئله‌ای که بارها بزرگان این نظام بر آن تاکید کرده اند.
> هماهنگی قوا آری، یکدست شدگی قدرت نه!
به طور ساده و عامیانه، هماهنگی قوا بسیار خوب است زیرا کمک می‌کند مردم با آسایش خاطر بیشتری گذران امور کنند یعنی به جای به هم پریدن‌ها شاهد رفع مشکلات و قرار گرفتن کشور در مسیر پیشرفت باشند. اصلاً هماهنگی قوا است که بوی خدمت می‌دهد اما یک دست شدگی قدرت بوی قدرت طلبی!
این که قاضی زاده‌ی هاشمی در فیلم‌های تبلیغاتی خود به موضوع تبدیل کشور به «کشور هزار فامیل» می‌کند برگرفته از همین «یکدست شدگی قدرت» است یعنی تمام امور کشور در دست عده‌ای خاص که مثل هم لباس می‌پوشند، مثل هم فکر می‌کنند، مثل هم راه می‌روند و مثل هم نگاه می‌کنند مسئله‌ای که حتی در درون احزاب نیز رخ نمی‌دهد!
وجود جبهه پایداری اصل یکدست شدگی قدرت را مردود اعلام می‌کند!
اگر به دلایل اولیه‌ی تشکیل جبهه‌ی پایداری توجه کنیم، مسئله‌ای که قاضی زاده‌ی هاشمی به خوبی می‌داند، دور ماندنِ عده‌ای از دایره‌ی قدرت بود یعنی کسانی که در عین بودن در قوم و قبیله‌ی اصولگرایی، دست‌شان به هیچ پست و جایگاهی نمی‌رسید. دیگر مسئله‌ای که در شان نزول جبهه‌ی پایداری باید توجه داشت آن است که برخی از اعضای این جبهه اساساً «اعتدال گرایی» و عمل بر سبیل «مدارا» را بر نمی‌تافتند و آن را معادل «وادادگی»، «اضمحلال» و «واگذاری زمین قدرت» به طرف مقابل می‌دانستند و به همین دلیل بود که از اصولگرایان به اصطلاح سنتی‌تر که رویه‌ای اعتدالی و میانه داشتند عبور کرده خود داعیه دار اصولگرایی بر اساس منویات خود شدند و شد آن چه این روزها می‌بینیم.
سیدامیرحسین قاضی زاده‌ی هاشمی که روزگاری زیر بیرق پایداری بوده به خوبی می‌داند این جبهه و این عده اگر در دولتِ رئیسی نیز نتوانند کرسی‌هایی که مد نظر دارند را تصاحب کنند قطعاً با رئیسی نیز مدارا نخواهند کرد و این خود دلیلی دیگر است بر این که عملاً در ایران «یکدست شدن قدرت» بی‌معنا است!
تهمتی به نام یکدست شدن قدرت
در رزومه و زندگینامه‌ی سیدامیرحسین قاضی‌زاده هاشمی آمده: «او از زمان تشکیل جبهه پایداری، به عضویت این جبهه درآمد و در فاصله سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳ سخنگوی آن بود اما از جبهه پایداری جدا شد. قاضی‌زاده هم‌اکنون عضو شورای مرکزی حزب اسلامی قانون است.» اگر این نماینده‌ی مجلس قائل به فرضیه‌ی «یکدست‌شدگی قدرت» است پس یا نمی‌تواند خود را بخشی از قدرت بداند چون خودِ او نیز تاب نیاورد و از جبهه پایداری فاصله گرفت یا باید همچنان او را بخشی از جبهه‌ی پایداری به شمار آورد که گویا عوض «تقیه» کناره‌گیریکرده است!
رئیسی چه می‌کشد از دستِ این اصولگراها
سخن پایانی، روزگار سختی است که سید ابراهیم رئیسی دارد با این اصولگراهایی که، حاشیه‌سازی‌های آنان روزمره شده است یعنی صبح به صبح باید شاهد و ناظر حواشی به وجود آمده از سوی اصولگرایان باشیم؛ حاشیه‌هایی که بعضاً ویران‌کننده است!
از زمانی که لیست‌ها و گمانه زنی‌ها بالاگرفت می‌شد فهمید رئیسی روزگار سختی با «انصرافی‌های طلبکار» و مدعیانی که خود را سهیم در به قدرت رسیدن رئیسی می‌دانستند. در روزگاری که رئیس جمهور منتخب به دنبال رسیدن به راه‌های برون رفت کشور از وضعیت فعلی است و در روزهایی که ایران در منطقه‌ی «آشوب و بلوا» – از یک سو افغانستان و از سویی دیگر ارمنستان و عراق – باید حواسش بیشتر از همیشه جمع باشد اظهار فضل‌هایی اینچنینی به بدترین شکل ممکن، حاکمیت را تحت فشار رسانه‌ها و افکار عمومی جهان قرار می‌دهد.
طرح فرضیه‌ی «یکدست شدن قدرت» از آن جایی که هرکس ساختارهای قدرت در ایران را بشناسد خواهد پذیرفت که ناممکن و ناشدنی است بیشتر به یک تهمت نزدیک است تا به یک فرضیه البته به قاضی زاده‌ی هاشمی باید حق داد چون: «آرزو بر نوجوانان عیب نیست!»
 

وعده وزیر کشور برای احداث سد آبریز
دنبال کنید

نویسنده:

همسو با خبر روز

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

logo-samandehi