جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

فرار شبانه از سوریه / قشون کشی ترامپ به واشینگتن

در چند ماه گذشته کسانی در ایران گفته اند ایران باید برنامه منطقه ای خود را محدود کند و به استراتژی خارپشت روی بیاورد. هدف امریکا از فشارهای ۹ ماه گذشته هم همین بود که چنین صداهایی در ایران بلند شود.

اختصاصی کرونا

کد خبر : 46228
تاریخ انتشار : دوشنبه ۳ دی ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۷

کرونا :

فرار شبانه از سوریه / قشون کشی ترامپ به واشینگتن

یکم- برخلاف عموم تحلیل هایی که در ۲۴ ساعت گذشته منتشر شده، تصمیم امریکا به خروج نیروهایش از سوریه دارای منطق راهبردی قابل درکی است. امریکا، پس از گذشت حدود ۷ سال، همچنان قادر به تدوین یک راهبرد منسجم در سوریه نبود و اساسا نمی توانست به این پرسش پاسخ بدهد که در سوریه چه می کند.

در آغاز، امریکا راهبرد خود را کنار گذاشتن بشار اسد اعلام کرد و پس از حدود ۳ سال اعتراف کرد در این کار شکست خورده است.

درست است که امریکا هرگز به حمایت از تروریست ها پایان نداد ولی این یک حقیقت غیرقابل انکار است که از مقطعی به بعد امریکا هم به این نتیجه رسید که اسد تنها کسی است که می تواند حداقلی از ثبات را در سوریه ایجاد کند.

در این مدت، امریکا انبوهی از گروه های تروریستی در سوریه ایجاد کرد که حتی نمی دانست از کدام یک از آنها، تا چه حد و برای انجام کدام ماموریت باید حمایت کند.

به همین دلیل، گروه هایی که فی المثل از سوی سیا حمایت می شدند همزمان از جانب پنتاگون در معرض حمله بودند! روی زمین هم امریکا هرگز متحدی نیافت که بتواند به آن تکیه کند.

از یک سو از طیفی از نیروهای کردی حمایت کرد تا شاید بتواند یک نیروی رزمی قابل اتکا روی زمین برای خود ایجاد کند و از سوی دیگر، در همان جغرافیا، همزمان از سنی هایی حمایت می کرد که قرار بود از موصل تا دیرالزور کشور مستقل سنی ایجاد کنند و کریدور زمینی عراق به سوریه را ببندند. این تناقض های عملیاتی هرگز پایان نیافت. امریکا در انزوای دیپلماتیک سوریه هم شکست خورد.

همه کشورهایی که زمانی به تحریک و تشویق امریکا، با هدف براندازی اسد وارد خاک سوریه شدند اکنون آشکارا و نهان روابط خود را با دمشق از سر گرفته اند و حتی در اندیشه اند تا سوریه را مجددا به جلسه اتحادیه عرب دعوت کنند، اما امریکا به دلیل نوعی فلج راهبردی که گرفتار آن است، همچنان به تکرار جمله احمقانه «اسد باید برود» مشغول است؛ جمله ای که خود نیز به آن کمترین اعتقادی ندارد.

روسیه و ایران عملا موفق شده اند یک فرآیند سیاسی خارج از اراده امریکا در باب سوریه کلید بزنند که نتیجه آن حذف کامل امریکا از رایزنی های سیاسی درباره آینده دمشق بوده است. این فرآیند در حال پیشرفت است و امریکا نه می تواند بر آن اثر بگذارد و نه می تواند آن را مختل کند.

از همه مهم تر، امریکا در هدف اصلی خود یعنی جلوگیری از الحاق کامل و عملیاتی سوریه پسا داعش، به محور مقاومت، و بیرون راندن ایران و حزب الله از سوریه و ایجاد اطمینان خاطر برای اسراییل مبنی بر اینکه سوریه یک جبهه جدید ضد اسراییلی نخواهد بود هم سخت ناکام مانده است.

سیر حرکت امام انقلاب تکاملی یا تطور؟
دنبال کنید

امریکا احتمالا فهمیده بی معناست که اسد در سوریه بماند و مقاومت از سوریه برود، و در نتیجه تسلیم واقعیتی شده که حداقل از ۴ سال پیش به این طرف، بدیهی می نمود.

دوم- ما هنوز نمی دانیم در عمل چه روی خواهد داد.

امریکایی ها در ۸ مقر در سوریه مستقر هستند که هنوز هیچ اطلاعات موثقی از خروج واقعی آنها از این مقرها در دست نیست. حتی اگر همه این مقرها تخلیه شود، نمی توان گفت پایان حضور نظامیان امریکایی در سوریه به معنای پایان عملیات امریکا در این کشور هم خواهد بود.

اگر خروج امریکا از عراق به معنای کاهش حمایت از نیروهای کردی در مقابل ترکیه باشد، این یعنی امریکا اراده کرده گروه های تروریستی سنی مورد حمایت ترکیه از جمله داعش و جبهه النصره را دوباره احیا کند.

این با دیگر اطلاعاتی که نشان می دهد امریکا درصدد احیای داعش در سوریه است تطبیق دارد.

در عین حال، کرد ها هنوز به میزانی توانمند نیستند که بتوانند بدون حضور و کمک مستقیم امریکا بر مناطق شرق فرات سیطره پیدا کنند. بنابراین ممکن است امریکا تصمیم گرفته باشد نیروهای کرد را تنها بگذارد و مجددا به گروه های تروریستی تکیه کند یا اینکه به راهبرد متناقض حمایت همزمان از دو طرف متخاصم ادامه بدهد که در این صورت هم معلوم نیست فایده این راهبرد برای واشینگتن چیست.

صهیونیست ها هم دچار سردرگمی جدی خواهند شد. اسراییل در یک سال گذشته دچار این توهم بوده که می تواند ایران و حزب الله را به یک هدف نظامی در سوریه تبدیل کند و در این کار از حمایت امریکا هم برخوردار باشد.

اکنون با خروج امریکا از سوریه، اسراییل در محاصره رها شده و مجبور خواهد بود با واقعیت ظهور یک محور جدید مقاومت در سوریه، که دارای کریدور زمینی به لبنان و فلسطین و توان موشکی برای هدف قرار دادن سراسر خاک سرزمین های اشغالی است کنار بیاید.

گرچه که صهیونیست ها می دانند حتی اگر امریکا در سوریه می ماند و حتی اگر بر حضور خود می افزود هم توانی برای تغییر این معادله نداشت.

سوم- شکی نیست که ترامپ به این مسئله آنگونه نمی نگرد که استراتژیست های سیاسی و نظامی داخل و خارج امریکا به آن نگاه می کنند.

از دید ترامپ هیچ مسئله ای به اندازه منازعه سیاست داخلی که با دموکرات ها درگیر آن است و حفظ نظر مثبت آن دسته از رای دهندگان امریکایی که هنوز هوادار او هستند –گرچه تعداد آنها به طور فزاینده ای رو به کاهش است- اهمیت ندارد. از این منظر، تصمیم ترامپ کاملا منطقی است.

او می گوید نمی خواهد برای کسانی بجنگد که خود نمی خواهند برای خود بجنگند. این جمله یعنی ترامپ هر چه بیشتر اعراب سنی را تحت فشار قرار خواهد داد تا پروژه ناتوی عربی را پیش ببرند و نیرویی ایجاد کنند که به جای امریکا در محیط های عملیاتی خاورمیانه رویاروی ایران و مقاومت بایستد.

حسادت ، ویران کننده ی آرامش / چرا این روزها برخی مسئولان ریزش دارند؟!
دنبال کنید

گرچه که همین هم بیشتر یک ژست است تا واقعیت میدانی چرا که خود او قبلا گفته سعودی بدون آمرکیا یک هفته هم دوام نمی آورد و بهتر از او لیندسی گراهام است که خبر داده بدون امریکا سعودی ها باید فارسی حرف بزنند.

ترامپ می داند دموکرات ها او را رها نخواهند کرد، می داند روز به روز در واشینگتن در حال تنها تر شدن است، می داند که نتیجه انتخابات میان دوره ای کنگره در واقع هشداری است مبنی بر اینکه کاملا محتمل است او انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ را هم ببازد.

بنابراین، ترامپ سوریه را رها کرده شاید بتواند در واشینگتن پیروز شود و این برای رای دهندگان امریکایی که دورنمای یک رکود اقتصادی جدید در میانه ۲۰۱۹ را می بینند، شاید کمی تسکین دهنده باشد.

چهارم- ضعف های امریکا بر ترامپ غلبه کرده است. ترامپ می داند امریکا دیگر آن ابرقدرتی نیست که بخواهد بار همه جهان را به دوش بکشد. مقاومت بر خاورمیانه سیطره پیدا کرده و چین هم در حال بلعیدن فضاهای جهانی است.

خیانت به متحدان یا تنها گذاشتن آنها در محاصره و فرار شبانه از میدان نبرد، از امریکا هیچ بعید نیست بویژه در زمانی که ماندن و جنگیدن به تمامی فایده خود را از دست داده باشد. این وضعیت به سوریه محدود نخواهد ماند.

امریکا مجبور است افغانستان و یمن را هم ترک کند و از منظر سیاست داخلی که نگاه کنیم این بهترین تصمیم برای ترامپ است.

ترامپ در واقع در حال گفتن این سخن است که شاید امریکا جنگ ها را در خاورمیانه باخته اما او قصد ندارد منازعه سیاست داخلی را به دموکرات ها ببازد. حداقل این است که او در حال نشان دادن دورنمای آشوب داخلی به دموکرات هایی است که آشکارا برای برکناری او دسیسه می کنند.

در چند ماه گذشته کسانی در ایران گفته اند ایران باید برنامه منطقه ای خود را محدود کند و به استراتژی خارپشت روی بیاورد. هدف امریکا از فشارهای ۹ ماه گذشته هم همین بود که چنین صداهایی در ایران بلند شود.

اکنون جالب خواهد بود که بدانیم صاحبان آن دیدگاه ها درباره در پیش گرفته شده استراتژی خارپشت از سوی امریکا چه دیدگاهی دارند؟! ایران بازی ژئوپلتیکی را در منطقه برده است.

ترامپ اتفاقا عاقل است که زودتر از دیگران تصمیم گرفته به مقاومت بی حاصل در مقابل این واقعیت پایان بدهد. دیگران هم تسلیم خواهند شد.

نویسنده:

برچسب ها :

ناموجود

همسو با خبر روز

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

logo-samandehi