آقای تاجگردون؛شما دیگر نماینده من درمجلس شورای اسلامی نیستید

بسم الله الرحمان الرحیم

در سال ۸۲خورشیدی با افتخارجای برگام های  اجدادم درحراست شرکت بهره برداری صنعت نفت وگاز شهرستان گچساران گذاردم.

پس از غریب ۱۲سال خدمت عاشقانه براساس عشق بازی هایی که درحین انجام وظیفه (درگیری با اختلال گران امنیت خانواده همکاران ورعایت نکردن ایمنی ازسوی پیمانکار وقت) صورت گرفت،از ادامه راه خدمت اجدادم که مجموعه بیش از سیصد سال درنفت یا خدمت کرده ویا درحال خدمت هستند  علا رغم میل باطنی وجسمانی ام باز بمانم و با حضور درسنگری دیگر از صنعت ونفت به نام روابط عمومی به خدمت خود ادامه دهم .

اما در گچساران خزان سیاست در بهار خدمتم، در روابط عمومی نفت ، تابستانی رابرایم  تداعی ساخت که گرمایش را اکنون با بسیج کلمات ،حضور شریف ملت ایران ،دوستان وآشنایان ومردم بزرگ وفهیم شهرستان گچساران  به رشته تحریرمی آورم.

پس از ورودم در صبحی  به اتاق سرپرست روابط عمومی وقت نفت درگچساران  ، با محاسن وظاهری انقلابی با چهره برافروخته مسئولی روبرو شدم که لحظه ای گمان بردم که من با عقب گردی به تاریخ، میان سال۴۲خورشیدی،شروع خیز خمینی(ره)کبیربنیانگزار جمهوری اسلامی ایران و انقلاب ۵۷  قرار گرفته ام.

آری درسالهایی که فرزندان ایران زمین با شجاعت وغیرت دینی ودور از جزرها ومدهای سیاسی آن دوران برآرمان های خود پا فشردند و پیروزی انقلاب ۵۷را دربهمن ایران به گوش های کر درتاریخ با صدایی رسا رساندند.

ای مردم ایران،ای مردم دیار اجدادم کهگیلویه وبویراحمد وای دوستان ،همشهریانم درگچساران،من رضامرادی طوف خیمه فرزندایران درنظام مقدسی  که  خون  ۲۱۳۲۵۵هزارشهید آن را قداست بخشیده است نمی توانم درمکانی که ملک پدری اش به نام خمینی (ره)کبیراست ونگاهدار امین آن سید علی امام خامنه ای ، جانشین امام عصر(عج)است نفس دم وبازدم نمایم،ای ایران، من دراین شهربرهم خوردگی توازن نظام  با مردم را در تبعیض ها،انحصارها ومطلق گرای ها،سیاست زدگی ها وشعارهای فردی دیدم که مردم را ولی نعمت خود می خواند ونظام را کبکه  سر به برف ،فرو رفته می داند.

ازکدامش برایتان سفره دل بگشایم،ازدیدار خسته ام مقابل مجلس بگویم که با فریاد دفاع از مظلوم ،وکیلم در مجلس ، که او نشسته بود و من ایستاده بگویم   ویا از تبعیض در تقسیم قدرت خدمت گذاری به مردم با انتصاب مدیرانش بگویم،بگذارید انحصارش را هم فراموش نکنم،اگر درادارات این شهر جستجو کردید وارتباطات وپیوستگی هایی را یافتید گمان مبرید به معنای انحصار پی برده اید،به خود بگوئید اینجا گچساران است ازایران جدا است، شهری است که بالاترین قدرت سیاسی اش تبدیل به ادبیاتی نوظهور در این شهر شده است.

امروز خط  ومرزم را برای افرادی در مناطق نفتخیز جنوب وشرکت تابعه آن  نفت وگاز گچساران وشخص نماینده مجلس این شهر با خط خودکار ایستادگی ومقاومت و با نشان پاسداری،حراست ونگهابانی از نظام وآقایم امام خامنه ای (مدظله عالی) رسم می نمایم تا همه مدیران ومسئولانی که با سوءاستفاده از موقعیت خود در نظام شهدای جمهوری اسلامی ایران،

به خود اجازه می دهند منم ،منم هایشان را به خبرنگارونگهبان نظام مقدسی  که راه و الگویش ،شهید قلم، محمود صارمی است وتوسلش به آیه  ن والقلم وما یسطرون است، سوگند یاد می کند،چه مرا در روابط عمومی نخواهید وبرانید ،چه من را خانه ام حراست تبعید کنید وبرانید وچه مرا آن کنید که اشکم جاری شود و سرم  بشکند،هرگزخواب نرخ من را ،به روز وشب هایتان نخواهید دید،پس بیدارشوید ودر خواب ماندن را، برای فرار از بیداری تلاش نکنید.

جناب آقای تاجگردون بدانید من امروزچهارشنبه بیست وسوم اسفند۹۶ کمر همت را به  اعتراض درحراست نفت وگازشما با ترک محل خدمت بستم تا به شما بگویم که شما دیگر نماینده وموکل من درشهرستان های گچساران وباشت درمجلس شورای اسلامی  نیستید.

نصر من الله و فتح قریب