اینها همه وهمه مستلزم همکاری کردن مسئولین با من است
عرفان شیروانیلک با چشمانی که حرف می زنند به کرونا نیوز گفت: حکم بر این بود که بجای اینکه من عصای دست آنها شوم آنها دستان من را بگیرند و عصایی دستم بدهند و بگویند سفید است به رنگ روشن ، اما من رنگ سفید و روشن ندیده ام ، رنگی که دیدم سیاه بود
کرونا :
عرفان شیروانیلک با چشمانی که حرف می زنند به کرونا نیوز گفت: حکم بر این بود که بجای اینکه من عصای دست آنها شوم آنها دستان من را بگیرند و عصایی دستم بدهند و بگویند سفید است به رنگ روشن ، اما من رنگ سفید و روشن ندیده ام ، رنگی که دیدم سیاه بود آنها گفتند سفید است و من گفتم سیاه است چون آنچه در دل من می گذرد تاوان دل شکسته ام بود و گاهی که قامت راست می کند در تاریکی کوههای مه آلود می خروشد.
گفتوگوی صمیمی را با این هنرمند نابینا و خانواده وی میخوانید:
مثل همه گفتوگوها باید از معرفی خودتان شروع کنید.
۱۱ ماهه بودم که مادرم متوجه نابینایی من شد، مهد کودک را از سه سالگی آغاز کردم و پنج سالم بود که به مدرسه رفتم و یادگیری خط بریل را از طریق آقای فرهاد نفیسنژاد با شیوه آموزش منحصر به فردش و سپس مادرم یاد گرفتم.شما با اینکه نابینا هستید اما سازهای موسیقی به ویژه ویلون را خوب مینوازید از علاقه خود به موسیقی بگویید.
علاقه به موسیقی در من از سن هشت سالگی آغاز شد در آن سالها آواز میخواندم و به موسیقیهای مختلف گوش میدادم یادم میآید با قوطی و هرچه دم دستم بود به قول خودم آن زمان به نواختن موسیقی میپرداختم.خوب ادامه بدهید.
علاقه به بازیهای کامپیوتری و بازیسازی از سن ۱۰ سالگی مرا به این حوزه کشاند، اما مدتی بعد از این حوزه دست کشیدم.از تحصیلات و وضعیت علمی خود هم بگویید.
نویسندگی هم از دیگر علایق من بود که به همراه علاقه به موسیقی در من ایجاد شد که در این حوزه نیز داستانهای زیادی به رشته تحریر درآوردم؛ خط بریل با لوح و قلم به دستانم خیلی فشار می آورد و گاهی آنها را زخمی هم می کرد ؛ البته باید بگویم درس خواندن یک نابینا با دیگران متفاوت به نظر میرسد و یک نابینا شاید دچار چالشهایی شود که حتی آرزوهای خود را نیز به فراموشی بسپارد، اما من هیچگاه ناامید نشدم.در زمینه نویسندگی بیشتر توضیح بدهید.
در حال حاضر مجموعهای از داستانها و نوشتههای خود را در مجموعهای جمعآوری کردهام، اما هنوز نامی برای آن انتخاب نکردهام که در این مجموعه داستان کفش پاره که با انتشار در رسانههای مختلف اینترنتی طرفداران زیادی پیدا کرد نیز وجود دارد؛ البته با تغییراتی.از موسیقی بگویید و نوازندگیتان.
از دوران کودکی به نوازندگی علاقمند بودم و به دلیل علاقه زیاد وارد این عرصه شدم در ابتدا با این چالش روبرو شدم که چگونه با چشمانی که نمیبینند موسیقی کار کنم؛ بالاخره بسیاری از سازهای موسیقی جای انگشت یا کلاوی دارند که باید دیده شده و با انگشت نواخته شوند و این امر برای من کمی مشکل به نظر میرسید.
در میان سازهای موسیقی ویلون را انتخاب کردم که نه کلاوی داشت و نه جای انگشت که این کار را برای یک نابینا سختتر میکرد. پدرم با استادهای مختلفی در خصوص آموزش من صحبت کرد و آنها اما آموزش یک نابینا آن هم آموزش ساز ویلون را کاری غیرممکن میدیدند. با پیگیری پدرم یکی از اساتید موسیقی به نام مسعود افشاری کار آموزش من را بر عهده گرفت که بعد از چندین جلسه از کار من راضی است.در حال حاضر چه آهنگهایی را مینوازید.
در حال حاضر تعدادی از موسیقیهای سنتی از جمله مرغ سحر و الهه ناز و تعدادی از آهنگهای محلی قشقایی از جمله کارهایی است که در حال تمرین و نواختن آنها هستم؛ در مجموع افزون بر ۶۰ موسیقی سنتی و محلی را کار کردهام. موسیقی بسیار گسترده است موسیقی دنیای بسیار بزرگی دارد، آموزش موسیقی، یادگیری موسیقی و ساخت موسیقی از گستردگی موسیقی خبر میدهد.شنیدهام علاقه خاصی به ساخت بازیهای کامپیوتری نیز دارید.
بله، همیشه کنجکاو بودم که یک رایانه چگونه کار میکند با آشنایی با رایانه به دنیای بازیهای رایانهای وارد شدم، اما در اوج دوران بازیهای گیم به دلیل نابینایی نتوانستم بازی کنم و سعی کردم با صدا بازی کنم خیلی از بازیها را با صدا بازی کردم. بزرگتر که شدم از خودم پرسیدم چرا من بازیساز نشوم و در حال حاضر بزگترین آرزوی من نیز ساخت بازیهای رایانهای است.شما چگونه با این وضعیت دید خود بازیسازی را انتخاب کردهاید.
بازیسازی تنها ساخت بازی گرافیکی نیست و در ساخت یک بازی، گروههای مختلفی نقش دارند از نویسنده کارگردان گرفته تا گروههای مختلف که من نیز در این حوزه فعال خواهم بود. بازیسازی و موسیقی برای من مثل قلب و روح است که با کنار گذاشتن یکی از آنها توان ادامه زندگی برای من وجود نخواهد داشت.مثل اینکه رتبه برتر علمی کشوری را نیز کسب کردهاید.
بله در سال تحصیلی ۹۰/۹۱ رتبه یک کشوری را در کانون قلمچی به دست آوردم و سال دیگر نیز با معدل ۷۵/۱۹ رتبه یک کشور را به دست آوردم که در مجله و نشریات عکسها و مصاحبههای من منتشر شد، اما به دلیل علاقه شدید به موسیقی از میان قلمچی و موسیقی، من موسیقی را انتخاب کردم.در مورد بازیسازی بیشتر توضیح بدهید.
ببینید میخواهم برای یکبار هم که شده شانس خود را به چند دلیل در این خصوص امتحان کنم و مانند فرود گرگین یکی از بزرگترین آهنگسازهای نابینا موفق باشم میخواهم به دنیا ثابت کنم که یک نابینا با هیچ کسی فرق ندارد؛ به همین دلیل قصد ساخت کامپیوتری در خصوص بازیهای کامپیوتری را دارم که در این زمینه در حال حاضر در حال تحقیق و بررسی از طریق سیدیهای آموزشی با کمک خانواده خود هستم.چه انتظاری از مسئولان و جامعه دارید؟
دوست دارم داستانهایم را منتشر کنم و برنامه نویسی را از متخصصان و اساتید مجرب بیاموزم که در استان ما کم هستند و باید به مناطق دور دست بروم … و موسیقی را بیشتر و بهتر بیاموزم ، علاقه خاصی به گویندگی دارم که اینها همه وهمه مستلزم همکاری کردن مسئولین با من است ….
نویسنده:
برچسب ها :a ، p ، از ، است ، استان ، به ، در ، را ، عرفان شیروانیلک ، کانون ، کرد ، کرونا ، مختلف ، موسیقی ، های ، هشت ، همه ، و
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰